" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٢٧: درآ در مجلس رندان ببین این ذوق مستانه

درآ در مجلس رندان ببین این ذوق مستانه
رها کن گوشه خلوت بیا در کنج میخانه
طلب کن عشق سرمستم که او ساقی یاران است
چه می جوئی ز عقل آخر که حیران است و دیوانه
خیال عقل و هوش او هوای ذره و خورشید
کمال علم و فضل او حدیث شمع و پروانه
دوای دردمندان را ز گنج کنج دل می جو
که درد عشق او گنجی است دل کنجی است ویرانه
مرید پیر خمارم می از خم خانه می نوشم
به نزد همچو من رندی چه باشد جام و پیمانه
در میخانه بگشاده صلا دادیم رندان را
خرابات است و مطرب عشق و ساقی مست جانانه
بیا ای سید بنده که ذوق نعمت الله است
حریفانند و می گردان زهی بزم ملوکانه