" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٢٩: می و جامیم و جان و جانانه

می و جامیم و جان و جانانه
دل و دلدار و شمع و پروانه
مهر و ماهیم و عاشق و معشوق
شاه و دستور و گنج و ویرانه
در خرابات عشق نتوان یافت
همچو من مست و رند و دیوانه
خرقه بفروخته به جامی می
کرده سجاده وقف میخانه
بجز از عاشقی و می خواری
در جهانم به هیچ پروا نه
مستم و می به ذوق می نوشم
فارغ از آشنا و بیگانه
نعمت الله حریف و می در جام
گوشه می فروش کاشانه