" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٥٢: گاهی به غم و گهی به شادی

گاهی به غم و گهی به شادی
دکان خوشی درش گشادی
هر رخت که بود در خزینه
بر درگه خویشتن نهادی
از خود بخری به خود فروشی
در بیع و شری چه اوستادی
سرمایه ما به باد دادی
با ما تو کجا دراوفتادی
معشوق خودی و عاشق خود
هم عشقی و داد خویش دادی
فرزند تو اند جمله عالم
اسرار تو است هر چه زادی
تو سید عالمی به تحقیق
زیرا که تو پادشه نژادی