دل به دلبر گر سپاری دلبری
جان به جانان ده که تا جان پروری
دست بگشا دامن دلبر بگیر
سر به پایش نه که یابی سروری
جام می می خور غم عالم مخور
تا که از عمر عزیزت برخوری
عین مطلوبی و از خود بی خبر
طالب نقش خیال دیگری
جنت المأوا دل صاحب دل است
خوش درآگر ره به جنت می بری
عشق از معشوق می آرد خبر
نزد عاشقان از ره پیغمبری
نعمت الله یادگار سید است
یافته بر جمله رندان مهتری