" rel="stylesheet"/>
">
">
شماره ٧٠٤: بر سر ما اگر نهی قدمی
بر سر ما اگر نهی قدمی
کرمی باشد و چه خوش کرمی
دلبرم گر جفا کند جاوید
نرسد بر دلم از او المی
همدمی گر دمی بدست آید
دو جهانش فدا کنم به دمی
شادمانم به دولت غم او
باغم او چه غمخورم ز غمی
هر خیالی که نقش می بندی
چه بود بی وجود او عدمی
نپرستند بت پرستان بت
گر ببینند این چنین صنمی
سائل بزم نعمت الله شو
تا بیابی ز همتش نعمی