در وجود آن یکی است تا دانی
آن یکی بی شکی است تا دانی
جز یکی نیست پادشاه وجود
گر چه لشکر لکی است تا دانی
هر سپاهی ز لشکر سلطان
شاه جانی بکی است تا دانی
گر بیابی هزار موج و حباب
عین ایشان یکی است تا دانی
عقل در بارگاه حضرت عشق
به مثل دلقکی است تا دانی
با محیطی که ما در آن غرقیم
هفت بحر اندکی است تا دانی
هر که داند که ما چه می گوئیم
یارکی زیرکی است تا دانی
نعمت الله که میر مستان است
ساقی نیککی است تا دانی