دل به دریا ده که تا دریا شوی
نزد ما بنشین که همچون ما شوی
ساغر دردی درد دل بنوش
تا دمی همدرد بودردا شوی
از بلا چون کار ما بالا گرفت
لا به الاکش که تا بالا شوی
غیر روی او نبیند چشم تو
گر به نور روی او بینا شوی
آن یکی در هر یکی بینی عیان
در دو عالم گر دمی یکتا شوی
عشق را جائی معین هست نیست
جای او یابی اگر بیجا شوی
نعمت الله جو که از ارشاد او
عارف یکتای بی همتا شوی