" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢: تبخال زده بر لب من خسته از آن است

تبخال زده بر لب من خسته از آن است
گویی که چو من بر لب شیرین نگران است
صد بوسه زده بر لب من خسرو شیرین
چون دید که حال لب دل خسته چنان است
گر زانکه نزد بر لب من بوسه دل آرام
بر لعل لب ما تو ببین کاین چه نشان است
از اشک شکر بار به من بوسه بسی داد
جوشیدن این لب همه شیرینی آن است