حی قیوم و قدیم لم یزل
هر کسی را داده چیزی در ازل
مالک ملک است و ما مملوک او
ملک او باشد همیشه بی خلل
با جلالش عقل عاقل بی مجال
با کمالش علم عالم در وحل
کل شیی هالک الا وجهه
خوش بخوان نص کلامش لم یزل
چیست عالم با وجود حضرتش
سایه و خورشید باشد فی المثل
مشکل حل است و حل مشکل است
حل این مشکل نوشتم خوش بحل
عقل اول علت اولی بود
خالق او حضرت آن بی علل
نور او بیند به نور روی او
دیده روشن که باشد بی سبل
ای که می پرسی محل او کجاست
از عطای او محل دارد محل
هر که جان داد و هوای او ستاد
نزد ابدال آن بود نعم البدل
قابلیت بنده را از فیض اوست
شد قبول حضرت او زان قبل
از مفصل یافتم سر قدر
خوانم از لوح قضا شرح جمل
دولت جاوید ما از بندگی است
اینچنین فرموده اند اهل دول
هر که حق را ماند و باطل را گرفت
همچو انعامی بود بل هم اضل
نعمت الله زنده جاوید شد
از حیات او و فارغ از اجل
ره روی باید چو سید ای عزیز
تا که گردد عارف جمله ملل