" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧

ساقیا جام می به رندان ده
بوسه ای بر لب حریفان ده
والهم چون موله حیران
بر جمال قلندر ای یاران
می عشقش به طالع مسعود
می کنم نوش شادی محمود
عاشقی در قلندری می جو
دردمندی ز حیدری می جو
علم علم احمدی بستان
حکم آل محمدی بر خوان
در خرابات باده نوشانیم
عاشق روی کهنه پوشانیم
صوفی صفه صفا مائیم
صوفیان را صفا بیفزائیم
عشق و معشوق و عاشق خویشیم
پادشاهیم اگر چه درویشیم
خاک فقر از سریر شاهی به
بینوائی ز پادشاهی به
ای نسیم صبا کرم فرما
خوش روان شو به جنت المأوا
به جنابی که یار مستان است
در خرابات رند مست آن است
آنکه هم طالب و هم مطلوب
هم محب من است و هم محبوب
برسانش سلام مستان را
بنوازش هزار دستان را
عذرخواهی کن و مکن تأخیر
گر چه کردیم ما بسی تقصیر
رند مستی که یاد ما فرمود
اولش خیر و عاقبت محمود
دولت وصل او مهیا باد
خاطر او مدام با ما باد