ای جان پدر به جان ما رحمی کن
            زیرا بی تو تمتعی از جان نیست
         
        
            بسیار فراق تو کشیدم اما
            زین بیش مرا تحمل هجران نیست
         
        
            ملک و ملکوت تخت سلطانی ماست
            مخصوص به شهر یزد یا کرمان نیست
         
        
            بگذر ز خرابه جهان جان پدر
            آن گیر که این جهان همه ویران نیست
         
        
            برخیز و بیا که دنیی و عقبی هم
            با همت دوست قیمتش چندان نیست