وصله ای از خرقه ما هرکه یافت
عارفانه خوش همی پوشد به جان
عاقبت روزی به منزل می رسد
آنچنان رهرو که می کوشد بجان
خم می در جوش و ما مست و خراب
خوش بود رندی که می جوشد بجان
می به زاهد گر دهی ضایع شود
می به رندی ده که می نوشد بجان
هر که مهر سید ما را خرید
یافت او نقدی که نفروشد بجان