" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٠٦

منم که همت من جز خدا نمی جوید
خوش است همت عالی که باد پاینده
مرا به سایه طوبی چه التفات بود
چو هست سایه من آفتاب تابنده
هزار مطرب عشاق را نوازم ساز
چو ساز من بنوازد به لطف سازنده
تراست دینی و عقبی مراست حضرت او
تراست خطه دارا مراست دارنده
به نور طلعت او روشن است دیده ما
چه جای روشنی آفتاب تابنده
به روی ما در میخانه را گشادند باز
ببین تو مرحمت حضرت گشاینده
به لطف خود به کرم ساز بینوا بنواخت
بیا و گوش کن آواز آن نوازنده
اگر یکی به هزار آینه نماید روی
هزار رو بنماید یکی نماینده
سزد که شاه جهانی مرا غلام بود
از آنکه سید خود را به جان شدم بنده