" rel="stylesheet"/> "> ">

آغاز

پسر گفتش که زن زانست مقصود
که فرزندی شود شایسته موجود
که چون کس راست فرزند یگانه
بماند ذکر خیرش جاودانه
اگر فرزند من آگاه باشد
مرا فردا شفاعت خواه باشد
چو فرزند خلف آید پدیدار
بصد جانش توان گشتن خریدار
همه کس را چنین فرزند باید
بفرزندی چنین پیوند شاید

جواب پدر

پدر گفتش که فرزند است مطلوب
ولی وقتی که نبود مرد معیوب
کسی کو مبتدی باشد در این کار
گر آید هیچ فرزندش پدیدار
شود معیوب و بس مفعول گردد
ز سر معرفت معزول گردد
ترا گر دین ابراهیم باید
بقربان پسر تسلیم باید