" rel="stylesheet"/> "> ">

حکایت مجنون و ارزش نماز

یکی مجنون که رفتی در ملامت
بدو گفتند فردای قیامت
کسی باشد که ده ساله نماز او
منادی می کند شیب و فراز او
بیک گرده کسی نخرد از او آن
بگوید بر سر مجمع بسی آن
جوابش داد مجنون کان نیرزد
نمازش آن همه یک نان نیرزد
که گر بخریدی آنرا خلق وادی
نبودی حاجت چندان منادی
اگر صد کار باشد از مجازت
نیاید یاد از آن جز در نمازت
نمازت چون چنین باشد مجازی
بود اندر حقیقت نانمازی