چنین گفتست نوشروان عادل
که گر میری به تیغ تیز قاتل
ترا بهتر بود آن زخم شمشیر
که از نان فرو مایه شوی سیر
مشو با اهل دنیا در ستیزه
که مردار است و مشتی کرم ریزه
بیک ره اهل دنیا و ریاست
چو کرمانند در عین نجاست
زر و سیم و قبول و کار و بارت
نباید در دم آخر بکارت
اگر اخلاص باشد آن زمانت
بکار آید و گرنه وای جانت
بهر چیزی که در دنیا کمالست
یقین میدان که در عقبی وبالست