" rel="stylesheet"/> "> ">

حکایت بوعلی طوسی

بزرگی هم نکو دل هم نکو عقل
ز خواجه بوعلی طوسی کند نقل
که او میگفت با مردی قباپوش
برو ترک قبا کن در فنا کوش
که این ساعت تو در عین بلائی
که از سر تا قدم جمله قبائی
همه پشتی همه رو گرد در راه
همه رؤیت همه دیده شو آنگاه
همه دیده همه دل شو بیکبار
همه دل درد شو ای مرد در کار
چو تو از درد عین درد گردی
همه درمان شوی و مرد گردی
اگر تو درد خواهی تا بدانی
ترا مرگست روای زندگانی
ولی می دان که عین درد آنست
که هرگز در دو عالم کس ندانست