" rel="stylesheet"/> "> ">

جواب دادن شیخ جنید عبدالسلام را

جوابم داد و گفتا عبدالله
کنون از راز جانان گرد آگاه
تو هستی بنده و من راز دانم
تو هستی سالک و من در عیانم
بدان کامشب شدم اینجا نمودار
نه جانی دیدم و بیخود ابا یار
منم خضر نبی عالم هدایت
که دادستم خدا عین سعادت
چنان حق دار ما را علم بیچون
که بنمایم دمادم بیچه و چون
همه بحر جهان در قدرت اوست
مرا داده است و بخشیده است کل اوست
گهی در برگهی من در بحارم
گهی در عین خشگی پایدارم
حقیقت من گذر دارم ب آفاق
بروی خشک در اندر جهان طاق
فنا دستم که بیشک ز انبیایم
هدایت یافته من از خدایم
عنایت کرد ما را در ازل یار
که هر جائیکه خواهم من پدیدار
شوم بیشک نداند سر من کس
حقیقت اینست ما را در جهان بس
حقیقت صحبت من کس نیابد
بجز عاشق در اینجا بس نیابد
کنون کردم در اینخلوت گذاره
ترا دیدم شدم عین نظاره
دمی خوش یافتی و نوش کردی
دگر آندم بکل فرموش کردی
در آندم بیشکی آدم نگنجد
وجود عالم و آدم نگنجد
همه مردان دریندم راز بینند
ابی خود دید جانان باز بینند
دم مردان ترا دیدم در اینجا
از آن ایندم ترا بگزیدم اینجا
دمی داری و دردم پایداری
ولی در آخرین دم پای داری
ولیکن چون دم منصور نبود
چو او اندر جهان مشهور نبود
چو او هرگز کجا آید ب آفاق
ندیدم چوندم او در جهان طاق
دلی دارد که آندم کس ندارد
یقین در سر جانان پای دارد
دمی دارد که حق ز آندم پدید است
ابا او گفته و از وی شنیده است
دم او جمله دمها بیکدم
فرو برده است چه از عهد آدم
اناالحق می زند اینجا عیان او
همی گوید ابا حق در جهان او
که من اینجا یقین بود خدایم
نمود انبیا و اولیائم
یکی چون من که خضرم در حقیقت
سپرده راه بحر کل طریقت
چو دیدم او بپرسیدم ز حق باز
مرا او داد آنگه زود آواز
که هان از حق حق پرسی بگو تو
بجز من در جهان می حق بجو تو
تو ایخضر جهان گر راز جوئی
ز من ذات خدا می باز جوئی
یکی چون من که موسی صاحب راز
نیارست او نمود اینجا مرا باز
نمودی گرچه بد همراه من او
نبود از سر کل آگاه من او
اگرچه بود هم صحبت مرا یار
نیامد سر او جز من پدیدار
نمودم راز موسی می ندانست
مر این اسرارها راز جهانست
حقیقت صحبت او در نوشتم
بیکدم از وجود او گذشتم
رها کردم حقیقت صحبت او
که بیش از پیش بودش قربت او
یکی علم لدنی بود ما را
درینعالم یقین معبود ما را
چو او در دید ما اسرار بین شد
همو از صحبتم صاحب یقین شد
حقیقت با چنین فرو شجاعت
که بخشیدستمان حق این سخاوت
ندیدم در جهان من مثل منصور
نه بیند نیز کس تا نفخه صور