" rel="stylesheet"/> "> ">

در نموداری شیخ کبیر با منصور

نظر کردم آنگهی در سوی منصور
پس آنگه گفت با او شیخ پرنور
که ایسلطان همیدانیم رازت
در اینجاگاه کام بی نیازت
حقیقت بیش از آنی مانده آنیم
که از سر حقیقت ما عیانیم
تو میدانی مرا اسرار ما را
ریاضت یافتستیم در بقا را
فنا گردان مرا مانند خود هان
که دل بگرفتم از اسرار و برهان
یکی حرفست آنجا آن تو داری
حقیقت بیشکی جانان تو داری
تو داری دید جانان اندر اینجا
تو هم دیدی ز دید خویش ما را
تو داری دید جانان اندرینراه
تو هم هستی ز دید خویش آگاه
ترا اینجا بقا بخشیده ام من
ترا این درها بخشیده ام من
تو میدانی سر اسرار ما را
ریاضت یافتستم در بقا را
فنان گردان مرا مانند خود هان
که دل بگرفتم از اسرار و برهان
یکی حرف است آنجا آن تو داری
حقیقت بیشکی جانان تو داری
تو داری دید جانان اندر اینجا
تو هم دیدی ز دید خویش ما را
تو میدانی وصول من دراینجا
حقیقت بین تو جای من در اینجا
چه چون تو می بدانی من چه گویم
دوای درد من اینجا بجویم