امام اهل دین سلطان اول
امیرالمومنین صدیق افضل
ولی عهد سپهر صدق صدیق
خلافت را ولی او بود بتحقیق
چو یافت از فقر پیغمبر نسیمی
همه در باخت جز هیچ و گلیمی
نبود از معرفت پروای گفتش
ازینجا کن قیاس خورود و خفتش
شبانروزی خموشی پیشه او
ورای هر دو کون اندیشه او
خلافت را نخت اولایق آمد
که صدیقست و صبحش صادق آمد
خلافت را اگر کس صبح دیدی
که بودی پیش او کاذب دمیدی
چو در عالم دمید آن صبح انوار
کواکب رنگ او گیرند هموار
چو اصحابش کواکب را مثالند
بنور صبح همرنگ از کمالند
زنور او موحد شد مقرب
که در صبحست همرنگی کوکب
ولی آن صبح صادق را بتحقیق
نمی دانی کسی مانند صدیق
بنور صبح صدیقست لایق
که آنها کو کبند او صبح صادق
پس اینجا تویقین دان کانکه هستند
بنور صبح صادق حق پرستند
نبی گفتست اگر ایمان صدیق
بسنجد آنکه از ایمان بتحقیق
از ایمان خلایق بیش آید
پس آن بهتر که اول پیش آید
چو ابراهیم امت را پدر بود
بصدیقیش قرآن جلوه گر بود
چو افضل آمد و دین را پدر شد
لقب صدیق یافت و نامور شد