" rel="stylesheet"/> "> ">

در ترغیب بذکر خدا و اقسام ذکر

باش دایم ای پسر با یاد حق
گر خبر داری ز عدل و داد حق
زنده دار از ذکر صبح و شام را
در تغافل مگذران ایام را
یاد حق آمد غذا این روح را
مرهم آمد این دل مجروح را
یاد حق گر مونس جانت بود
کی هوای کاخ و ایوانت بود
گر زمانی غافل از رحمن شوی
اندر آن دم همدم شیطان شوی
مؤمنا ذکر خدا بسیار گوی
تا بیایی در دو عالم آبروی
ذکررااخلاص می بایدنخست
ذکربی اخلاص کی باشددرست
ذکربرسه وجه باشدبی خلاف
توندانی این سخن راازگزاف
عام رانبودبجزذکرلسان
ذکرخاصان باشدازدل بی گمان
ذکر خاص الخاص ذکر سر بود
هر که ذاکر نیست او خاسر بود
ذکر بی تعظیم گفتن بدعتست
واندر آن یک شرط دیگر حرمتست
هست بر هر عضو را ذکر دگر
هفت اعضا راست ذکری ای پسر
یاری هر عاجز آمد ذکر دست
ذکر پا خویشان زیارت کردنست
ذکر چشم از خوف حق بگریستن
باز در آیات او نگریستن
استماع قول حق دان ذکر گوش
تا توانی روز و شب در ذکر کوش
اشتیاق حق بود ذکر دلت
کوش تا این ذکر گردد حاصلت
آنکه از جهلست دایم در گناه
کی حلاوت یابد از ذکر لاه
خواند قران بود ذکر لسان
هر کرا این نیست هست از مفلسان
شکر نعمتهای حق می گو مدام
تا کند حق بر تو نعمتها تمام
حمد حق را بر زبان بسیار دار
تا شوی از نار حرمان رستگار
لب مجنبان جز بذکر کردگار
زانکه پاکانرا همین بودست کار