" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦٨: گرفتم ملک جان الحمدلله

گرفتم ملک جان الحمدلله
گذشتم از جهان الحمدلله
چه جان و چه جهان چه ملک و چه ملک
شدم تا جان جان الحمدلله
مکان را درنوردیدم بهمت
شدم تا لامکان الحمدلله
برون کردم سر از عالم نهادم
قدم بر آسمان الحمدلله
ز مهر فانیان دل برگرفتم
شدم از باقیان الحمدلله
ز محکومان بریدم رو نهادم
سوی آن حکمران الحمدلله
ز چاه طبع یوسف وار رفتم
بسوی مصر جان الحمدلله
ز خوف عقل یونس وار جستم
بصحرای عیان الحمدلله
ز بود (فیض) و نابودش برستم
نه این ماند و نه آن الحمدلله