یا من هو اقرب بی من حبل وریدی
فی حبک فارقت قریبی و بعیدی
کندم دل از اغیار و بدادم بتو ای یار
زانروی که قفل دل ما را تو کلیدی
من سافر لابد له زاد بلاغ
الا سفری عندک زادی و مزیدی
انعامک قدتم و احسانک قدغم
عصیانک یارب بنا غیر سدیدی
ان نحن عصینا فیه معترفونا
غفرانک یارب لنا غیر بعیدی
تو دوختی آن را که بیهوده بریدیم
هم دوخته بیهده ما تو دریدی
چون خواهش تو خواهش ما را نگذارد
خواهش بتو دادیم کن آنرا که مزیدی
زیر قدم تو شد خاک سر (فیض)
تا بشنود از تو شهدائی و عبیدی