" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٦: زلف سیه بر روی مه با خط و خال آراستی

زلف سیه بر روی مه با خط و خال آراستی
دام بلا و فتنه ای یا مایه سوداستی
خال تو دانه زلف دام ابرو کمان بالا بلا
از پای تا سر فتنه سر تا بپا غوغاستی
آن غمزه خون ریز را سر ده بجان عاشقان
الحق که نازت میرسد خوب و خوش زیباستی
با ما نشستی ساعتی آرام رفت از جان ما
گفتی قیامت راست شد از جای چون برخاستی
آیات حسنت مصحف است و خط و خالت سورها
سر تا بپایت جزو جزو در حمد حق گویاستی
از سر ربودی عقل و هوش وز دل گرفتی صبر و دین
القصه با جانهای ما کردی هر آنچه خواستی
نی عهد با ما کرده تا قتل همراهی کنی
اینک سر و این تیغ اگر در عهد و پیمان راستی
نزدیک ما گر آمدی بعد از فراق دیر و دور
از دور بنشستی و زود از پیش ما برخواستی
دادی صلای وصل خود آنرا که افزودیش قدر
وین (فیض) دور افتاده را در درد هجران کاستی