" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٩٨: حور ارچه دارد دلبری اما تو چیزی دیگری

حور ارچه دارد دلبری اما تو چیزی دیگری
داند پری افسونگری اما تو چیزی دیگری
مهر ار چه شد گرم وفا ماه ار چو شد محو صفا
حور ار چه شد غرق حیا اما تو چیز دیگری
بس در چمن گلها دمید بس سرو بستان قد کشید
بس چشم گردون حسن دید اما تو چیز دیگری
بس مهوش گل پیرهن شکر لب سیمین ذقن
شد فتنه هر مرد و زن اما تو چیز دیگری
بس زلف مشکین دیده ام بس سیب سیمین دیده ام
بس شور و شیرین دیده ام اما تو چیز دیگری
خورشید رویان دیده ام زنجیر مویان دیده ام
رشک نکویان دیده ام اما تو چیز دیگری
بس روی زیبا دیده ام بس قد و بالا دیده ام
بس مهر سیما دیده ام اما تو چیز دیگری
بس دلبر دمساز هست افسونگر غماز هست
عشوه ده طناز هست اما تو چیز دیگری
بس روی گلگون دیده ام بس قد موزون دیده ام
بس صنع بیچون دیده ام اما تو چیز دیگری
شیرین شورانگیز هست بر ماه عنبر بیز هست
وز لعل شکر ریز هست اما تو چیز دیگری
(فیض) ارچه درها سفته اند اشعار نیکو گفته اند
صاحبدلان پذرفته اند اما تو چیز دیگری