یاد وصل او دلم خوشنود دارد اندکی
مژده صحت مرض را سود دارد اندکی
زان جفا جو گر چه میدانم نمی آید وفا
خاطرم را وعده اش خوشنود دارد اندکی
گر چه بر دور رخش خوش مینماید خط سبز
صفحه دل را غبار آلود دارد اندکی
میکشم هر چند آه سرد تا خالی شود
باز می بینم دلم را دود دارد اندکی
میشود لیلم نهار از گردش لیل و نهار
چرخ گردون روی در بهبود دارد اندکی
گر بحالم چشم دریا دل کند جودی رواست
آب دیده سوز دل را سود دارد اندکی
مینوازد عاشقان را گوشه چشمش گهی
ترک مستش بر فقیران جود دارد اندکی
طاعت از من گر نیاید هست ایمانم قوی
میکنم آن نیز تارم پود دارد اندکی
میگریزد زاهد خشک از سماع شعر تر
(فیض) را این گفتگوها سود دارد اندکی