بعد حمد حق و درود نبی
            نیست پوشیده بر ذکی و غبی
         
        
            که ظلال الله اند پادشهان
            راحت رنجیدیدگان جهان
         
        
            سایه بان ساخته ز چتر سیاه
            زآفتاب حوادث اند پناه
         
        
            چترشان مختصر به پیش نظر
            ظلش از نور مهر شامل تر
         
        
            ملک اگر جمع اگر پریشان است
            اثر عدل و ظلم ایشان است
         
        
            عدل ایشان کند به دانش و داد
            خانه ملک را قوی بنیاد
         
        
            ظلم ایشان به کین نوی و کهن
            خلق را بر کند ز بیخ و ز بن
         
        
            ملک کشت است و عدل ابر پر آب
            ملک دادت خدا به عدل شتاب
         
        
            تخم کشتی در آبیاری کوش
            دارش از تشنگی و خواری گوش
         
        
            کشت بی آب هیچ بر ندهد
            چون شجر خشک شد ثمر ندهد
         
        
            عدل چون ملک را شود معمار
            هیچ چیز دگر نیاید کار
         
        
            هم سپاهی ز شاه گردد شاد
            هم رعیت ازو شود آباد
         
        
            هم خلایق رهد ز محنت و بیم
            هم خزاین شود پر از زر و سیم
         
        
            دشمنان گردن نیاز نهند
            شیوه انقیاد ساز دهند