ای غمت دولت جاوید همه
            قرب تو غایت امید همه
         
        
            به غمت خاطر نومیدان خوش
            وز رخت جنت جاویدان خوش
         
        
            مبتلای من و ماییم هنوز
            مانده در خوف و رجاییم هنوز
         
        
            چون به مایی خود اندر بندیم
            به تو بی فضل تو چون پیوندیم
         
        
            بین گرفتاری و رسوایی ما
            برهان ما را از مایی ما
         
        
            بو که سویت ره و رویی یابیم
            وز گلستان تو بویی یابیم
         
        
            جامی از جان و جهان بگسسته ست
            تار امید به لطفت بسته ست
         
        
            دار پیوندش ازان تار قوی
            کن بدل کهنگیش را به نوی
         
        
            چون شود عقد امیدش محکم
            عقده شک ز دلش گردد کم
         
        
            ساز از سر یقین آگاهش
            ده به میدان توکل راهش