تو ای نسیم صباحی که پیک دلشدگانی
            علی الصباح روان شو به جستجوی صباحی
         
        
            سراغ منزل آن یار مهربان چو گرفتی
            چو صبح خرم و خندان شتاب سوی صباحی
         
        
            گرت هواست که در بر رخ تو زود گشاید
            طفیل روی صبیحی برو به کوی صباحی
         
        
            پس از سلام به کنجی نشین و بهر تحیت
            نخست صبحک الله بخوان به روی صباحی
         
        
            اگر به یاد غریبان این دیار برآید
            حدیثی از لب شیرین و بذله گوی صباحی
         
        
            بگو که هاتف محنت نصیب غمزده تا کی
            شبان تیره نشیند در آرزوی صباحی
         
        
            به جان رسیده ز رنج خمار دوری و خواهد
            صبوحی از می انفاس مشکبوی صباحی