بیا ای بخت سرگردان و بنشین
            بزیر سایه سرو وگل و بید
         
        
            که درباغی فروچیدیم محفل
            که در وی عندلیبی کرده ناهید
         
        
            کدامین باغ ، باغ وصل یاری
            که آبش میرود درجام جمشید
         
        
            زهی باغی که برگ لاله او
            زند سیلی بحسن ماه و خورشید
         
        
            ازآن دم کاستین زد بردماغم
            نسیم این بهشت عیش جاوید
         
        
            دل و جان هردم از هم میربایند
            قبول منت و تاثیر امید