" rel="stylesheet"/> "> ">
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.

اقبالنامه نظامی

  • ببايد چنين گنج را دسترنج
    وگرنه من اولي تر آيم به گنج
  • مخزن الاسرار نظامی

  • تا تو به خاک اندري اي گنج پاک
    شرط بود گنج سپردن به خاک
  • خلد برین وحشی بافقی

  • خانه پر از گنج خداداد داشت
    عالمي از گنج خود آباد داشت
  • بود در او گنج فراوان به کار
    مخزن سد گنج چه، سد سد هزار
  • آن که از اين گنج نشد بهره مند
    قيمت اين گنج چه داند که چند
  • جاهلي از گنج خرد تنگدست
    آرزوي گنج به دل نقش بست
  • گنج برون آر که رستي ز رنج
    مار صفت کشته مشو بهر گنج
  • گنج ز من مي طلبي گنج چيست
    حاصل ايام بجز رنج چيست
  • ناظر و منظور وحشی بافقی

  • نهادي در دلش سد گنج بر گنج
    وزان گنجش زبان کردي گهر سنج
  • وزير از گنج عصمت شد گهر سنج
    زبان را کرد مفتاح در گنج
  • به سوي گنج دزدي راه پيمود
    به سوزن قفل را از گنج بگشود
  • فرهاد و شیرین وحشی بافقی

  • سخن گنج است و دل گنجور اين گنج
    وز او ميزان عقل و جان گهرسنج
  • حريص گنج بناي گهر سنج
    بگفت اين کار ممکن نيست بي گنج
  • ز گنج آسوده باشد آن هنر سنج
    که پنهانش به هر بازوست سد گنج
  • بديدي گنج باد آورد پرويز
    ببين اين گنج آب آورد من نيز
  • به کف زان گنج باد آورد باد است
    مرا اين گنج باد آور مراد است
  • کسي کو گنج دارد باد پيماست
    ولي اين گنج آب روي داناست
  • هفت اورنگ جامی

  • ذکر گنج است و گنج پنهان به
    جهد کن داد ذکر پنهان ده
  • شکر باشد کليد گنج مزيد
    گنج خواهي مده ز دست کليد
  • ديده از گنج خشت بر ديوار
    خشت ديوار گنج کرده شمار
  • بگشايد رهي به جانب گنج
    شود از نقد گنج گوهر سنج
  • دل احرار گنج اسرار است
    راه آن گنج چيست گفتار است
  • هر که اين ره به سوي گنج گشاد
    داد بيهوده نقد گنج به باد
  • پي گنج بردند بسيار رنج
    کنون خاک ريزند بر سر چو گنج
  • ز ويرانه گنجه شد گنج سنج
    رسانيد گنج گهر را به پنج