" rel="stylesheet"/> "> ">
4899 مورد در 0.01 ثانیه یافت شد.

دیوان خاقانی

  • زلزله غم فتاد در دل ويران
    سوي مژه گنج شاهوار برافکند
  • مسعود سعد نه سوي تو شاعري است فحل
    کاندر سخنش گنج روان يافت هر که جست
  • تو گر بها دهي آن داده را زکات شمار
    بده زکات بدان کس که گنج اسرار
  • جاويد باد کز کرمش جان هر گهر
    بر گنج نو برآمد و بر کان نو نشست
  • گنج دانش توراست خاقاني
    کار نادان به آب و رنگ چراست؟
  • نقب محنت به گنج عمر رسيد
    تا به بنياد کالبد چه رسد
  • آسمان کردي بر گنج کمال
    حمل و ثور دو قربان اسد
  • تاج بي درد سر کجا باشد
    گنج بي اژدها کجحا پايد
  • خضر و ديوار گنج کردن و بس
    دست موسي به گل نيالايد
  • دلي که مدح تو سازد شکسته به که درست
    چو جاي گنج سگالي خراب به کاباد
  • چه عجب آب که گنج هنر است
    عيب خاک از سر خويشي پوشد
  • به بوي خلق بهار از خزان همي آرد
    به بذل گنج خزان از بهار مي سازد
  • گنج فضائل افضل ساوي شناس و بس
    کز علم مطلق آيت دوران شناسمش
  • اشعارش از عراق ره آورد مي برم
    که اکسير گنج خانه شروان شناسمش
  • شروانت که مار آمد بي رنج رها کردي
    تبريز که گنج آمد بي مار نگه دارش
  • دل مرا در خرابه اي بنشاند
    اينست گنج مهين که من دارم
  • همتم سر ز تاج در دزدد
    اينت گنج مهين که من دارد
  • چو دختر سپردم به داماد گفتم
    که گنج زر است اين به خاکش سپردم
  • گنج دين الحمد الله ايمن است از نقب کفر
    کاژدها سر نوک کلک او رقيبش يافتم
  • اگر قناعت مال است گنج فقر منم
    که بگذرد فلک و نگذرد خزينه من
  • بر گنج سايه از پي بذل زر افکني
    در بحر غوطه از پي در ثمين خوري
  • جام کيان به دست شه زمزم مکيان شده
    بر مکيان زکات چين گنج عطاي شاه را
  • خامه مار پيکرش باد رقيب گنج دين
    مهره و زهر در سرش درد و دواي ايزدي
  • دل مرغ سرانداز است از دام نپرهيزد
    آري دل گنج انديش از مار نينديشد
  • بر مذهب خاقاني دارم ز جهان گنجي
    گر گنج ابد خواهي اين دار که من دارم