" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان محتشم کاشانی
/
غزلیات از رساله جلالیه
غزلیات از رساله جلالیه
شماره ١: کسی هم بوده کز شوخی بزور یک نظر کردن
شماره ٢: چون جلوه گر گردد بلا از قامت فتان تو
شماره ٣: دگر از بهر من زد دار عبرت سرو بالائی
شماره ٤: روی ناشسته چو ماهش نگرید
شماره ٥: در حلقه بتان است سر حلقه آن پری رو
شماره ٦: الهی تا ز حسن و عشق در عالم نشان باشد
شماره ٧: نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم
شماره ٨: شده خلقت چو گریبان کش دلهای همه
شماره ٩: حسن تو چند زینت هر انجمن بود
شماره ١٠: چو دلگشای رقیبان شوی به لطف نهانی
شماره ١١: چون نیست دلت با من از وصل تو هجران به
شماره ١٢: چون پیش یار قید و رهائی برابر است
شماره ١٣: آن که چشمت را ز خواب ناز بیداری نداد
شماره ١٤: مهربان یاری هوای دلستانم می کند
شماره ١٥: عشقت ز هم برآورد یاران مهربان را
شماره ١٦: به عزت نامزد شد هرکه نامد مدتی سویت
شماره ١٧: بترس از آن که درآرد سر از دهان من آتش
شماره ١٨: من نه آن صیدم که بودم پاسدار اکنون مرا
شماره ١٩: نمی گفتم که خواهد دوخت غیرت چشمم از رویت
شماره ٢٠: به خوبی ذره ای بودی چه در کوی تو جا کردم
شماره ٢١: شعله حسن تو بالاتر ازین می باید
شماره ٢٢: به بازی آفتاب را چه گفتم ماه رنجیدی
شماره ٢٣: آزرده ام به شکوه دل دلستان خود
شماره ٢٤: ای فلک خوش کن به مرگ من دل یار مرا
شماره ٢٥: ما به یارانیم مشغول و رقیب ما به یار
شماره ٢٦: سخن طی می کنم ناگاه در خواب
شماره ٢٧: بخت چون بر نقد دولت سکه اقبال زد
شماره ٢٨: قیاس خوبی آن مه ازین کن کز جفای او
شماره ٢٩: بود دی در چمن ای قبله حاجتمندان
شماره ٣٠: باز جائی رفته ام کز روی یارم شرمسار
شماره ٣١: هر کجا حیرانم اندر چشم گریانم توئی
شماره ٣٢: چراغ خود دگر در بزم او بی نور می بینم
شماره ٣٣: در عین وصل جز من راضی به مرگ خود کیست
شماره ٣٤: برای خاطر غیرم به صد جفا کشتی
شماره ٣٥: منم شکسته نهال ریاض عشق و گلی
شماره ٣٦: دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می برم
شماره ٣٧: دل می شود هر روز خون تا او ز دل بیرون شود
شماره ٣٨: منم کز دل وداع کشور امن و امان کردم
شماره ٣٩: دو روزی شد که با هجران جانان صحبتی دارم
شماره ٤٠: هان ای دل هجران گزین در جلوه است آن مه دگر
شماره ٤١: گرچه دیدم بر عذار عصمتت خال گناه
شماره ٤٢: دارم از دست تو بر سر افسر بی غیرتی
شماره ٤٣: گشت دیگر پای تمکینم سبک در راه او
شماره ٤٤: چون من کجاست بوالعجبی در بسیط خاک
شماره ٤٥: این منم کز عصمت دل در دلت جا کرده ام
شماره ٤٦: اگر خواهی دعای من کنی بر مدعای من
شماره ٤٧: چند چشمت بسته بیند چشم سرگردان من
شماره ٤٨: بیرون شدم از بزمت ای شمع صراحی گردنان
شماره ٤٩: دلم که بی تو لگدکوب محنت و الم است
شماره ٥٠: هرگز از زلف کجت بی پیچ و تابی نیستم
شماره ٥١: یارب چه مهر خوبان حسن از جهان برافتد
شماره ٥٢: وصل چون شد عام از هجران بود ناخوشترک
قطعه
شماره ٥٤: من و دیدن رقیبان هوسناک تو را
شماره ٥٥: گدای شهر را دانسته خلقی پادشاه من
شماره ٥٦: به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم
شماره ٥٧: بهر تسخیر دلم پادشهی تازه رسید
شماره ٥٨: به مهر غیر در اخلاص من خلل کردی
شماره ٥٩: دلم آزاد از دامش نمی گردد چه دامست این
شماره ٦٠
شماره ٦١: یزک سپاه هجران که نمود پیشدستی
شماره ٦٢: داردم در زیر تیغ امروز جلاد فراق
شماره ٦٣: ساربانا پرشتابان بار ازین منزل مبند
شماره ٦٤: مهی برفت ازین شهر و شور شهر دگر شد
شماره ٦٥: شدم از گریه نابینا چراغ دیده من کو
شماره ٦٦: آن که شد تا حشر لازم صبر در هجران او
درباره نوسخن