" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥: ای که ز من فزوده ئی گر می آه و ناله را

ای که ز من فزوده ئی گر می آه و ناله را
زنده کن از صدای من خاک هزار ساله را
با دل ما چها کنی تو که بباده ی حیات
مستی شوق می دهی آب و گل و پیاله را
غنچه ی دل گرفته را از نفسم گره گشای
تازه کن از نسیم من داغ درون لاله را
می گذرد خیال من از مه و مهر و مشتری
تو بکمین چه خفته ای صید کن این غزاله را
خواجه ی من نگاه دار آبروی گدای خویش
آنکه ز جوی دیگران پر نکند پیاله را