" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٨: نظر به راه نشینان سواره می گذرد

نظر به راه نشینان سواره می گذرد
مرا بگیر که کارم ز چاره می گذرد
بدیگران چه سخن گسترم ز جلوه ی دوست
بیک نگاه مثال شراره می گذرد
رهی بمنزل آن ماه سخت دشوار است
چنانکه عشق بدوش ستاره می گذرد
ز پرده بندی گردون چه جای نومیدیست
که ناوک نظر ما ز خاره می گذرد
یمی است شبنم ما کهکشان کناره ی اوست
بیک شکستن موج از کناره می گذرد
بخلوتش چو رسیدی نظر باو مگشا
که آندمیست که کار از نظاره میگذرد
من از فراق چه نالم که از هجوم سرشگ
ز راه دیده دلم پاره پاره می گذرد