" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢: سوز و گداز زندگی لذت جستجوی تو

سوز و گداز زندگی لذت جستجوی تو
راه چو مار می گزد گر نروم بسوی تو
سینه گشاده جبرئیل از بر عاشقان گذشت
تا شرری باو فتد آتش آرزوی تو
هم بهوای جلوه ئی پاره کنم حجاب را
هم بنگاه نارسا پرده کشم بروی تو
من بتلاش تو روم یا بتلاش خود روم
عقل و دل و نظر همه گم شدگان کوی تو
از چمن تو رسته ام قطره ی شبنمی به بخش
خاطر غنچه وا شود کم نشود ز جوی تو