خیال من به تماشای آسمان بود است
بدوش ماه و به آغوش کهکشان بود است
گمان مبر که همین خاکدان نشیمن ماست
که هر ستاره جهان است یا جهان بوده است
بچشم مور فرو مایه آشکار آید
هزار نکته که از چشم ما نهان بوده است
زمین به پشت خود الوند و بیستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بوداست
ز داغ لاله ی خونین پیاله می بینم
که این گسسته نفس صاحب فغان بوداست