" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٦: خیز و نقاب برگشا پرد گیان ساز را

خیز و نقاب برگشا پرد گیان ساز را
نغمه ی تازه یاد ده مرغ نوا طراز را
جاده ز خون رهروان تخته ی لاله در بهار
ناز ه راه می زند قافله ی نیاز را؟
دیده ی خوابناک او گر به چمن گشوده ئی
رخصت یک نظر بده، نرگس نیم باز را
«حرف نگفته ی شما بر لب کودکان رسید»
از من بی زبان بگو خلوتیان راز را
سجده تو برآورد از دل کافران خروش
ای که درازتر کنی، پیش کسان نماز را
گر چه متاع عشق را، عقل بهای کم نهد
من ندهم به تخت جم، آه جگر گداز را
برهمنی به غزنوی گفت کرامتم نگر
تو که صنم شکسته ئی بنده شدی ایاز را