" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤٢: سرخوش از باده ی تو خم شکنی نیست که نیست

سرخوش از باده ی تو خم شکنی نیست که نیست
مست لعلین تو شیرین سخنی نیست که نیست
در قبای عربی خوشترک آئی به نگاه
راست بر قامت تو پیرهنی نیست که نیست
گر چه لعل تو خموش است ولی چشم ترا
با دل خون شده ی ما سخنی نیست که نیست
تا حدیث تو کنم بزم سخن می سازم
ور نه در خلوت من انجمنی نیست که نیست
ای مسلمان دگر اعجاز سلیمان آموز
دیده بر خاتم تو اهرمنی نیست که نیست