قاصرات الطرف فی حجب الخیام
            حال ترکانست گویی والسلام
         
        
            عکس کین و مهر ایشان کفر و دین
            رنگ روی و زلف ایشان صبح و شام
         
        
            هم به معنی زهره را نایب مناب
            هم به صورت ماه را قایم مقام
         
        
            همچو دولت، گاه دشمن، گاه دوست
            همچو گردون، گاه تند و گاه رام
         
        
            بر ثوابت جزع ایشان را ستم
            از کواکب اسب ایشان را ستام
         
        
            کوچ ایشان رحلت صیف و شتا
            خوی ایشان جنبش شمس و غمام
         
        
            روز نرمی همچو سوسن خوش نسیم
            وقت تندی همچو توسن بد لگام
         
        
            تنگ چشمانند، لیکن دوربین
            خوبرویانند، لیکن خویش کام
         
        
            صحن لشکر گاهشان چرخ و نجوم
            هیات خرگاهشان رکن و مقام
         
        
            روی ایشان در کله خورشید و ماه
            چشم ایشان در قبا ماهی و دام
         
        
            رونق بعظاق رنگ آمیز شان
            جلوه طاوس را ماند مدام
         
        
            میل ترکان کن، که یابی برقرار
            نزد ترکان رو، که بینی بر دوام
         
        
            ساقیان بربری از پیش و پس
            بادهای کوثری از کاس و جام
         
        
            دلبران کاسه گیر بوسه ده
            دلبران عشقبار نیک نام
         
        
            گر مرادی هست اینست، ای پسر
            ور بهشتی هست اینست،ای غلام
         
        
            اوحدی را با چنین قوم اوفتاد
            راه سلطانیه و دارالسلام