" rel="stylesheet"/>
"> ">
نوسخن
کتابخانه
فرهنگ واژگان
وزنیاب
جستجوی آزاد
جستجوی آزاد
جستجوی ابیات دارای همه عبارات
به ترتیب مطابقت
به ترتیب مطابقت
به ترتیب کتاب
راهنما
کتابخانه فارسی
/
دیوان اوحدی مراغی
/
غزلیات
غزلیات
شماره ١: ماییم و سرکویی، پر فتنه ناپیدا
شماره ٢: سلام علیک، ای نسیم صبا
شماره ٣: گر تو طالب عشقی، غم دمادمست اینجا
شماره ٤: قراری چون ندارد جانم اینجا
شماره ٥: شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
شماره ٦: پیر ریاضت ما عشق تو بود، یارا
شماره ٧: چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
شماره ٨: درد سری می دهیم باد صبا را
شماره ٩: مبارک روز بود امروز، یارا
شماره ١٠: در چرخ کن چو عیسی زین جا رخ طلب را
شماره ١١: بر قتل چون منی چه گماری رقیب را؟
شماره ١٢: چون ندیدم خبری زین دل رنجور ترا
شماره ١٣: من چه گویم جفا و جنگ ترا؟
شماره ١٤: دلبرا، در دل سخت تو وفا نیست چرا؟
شماره ١٥: باز کی بینم رخ آن ماه مهر افروز را؟
شماره ١٦: مطرب، چو بر سماع تو کردیم گوش را
شماره ١٧: پیش آر، ساقی، آن می چون زنگ را
شماره ١٨: اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را
شماره ١٩: ای زیر زلف عنبرین پوشیده مشکین خال را
شماره ٢٠: گر وصل آن نگار میسر شود مرا
شماره ٢١: به خرابات گرو شد سر و دستار مرا
شماره ٢٢: چون نیست یار در غم او هیچ کس مرا
شماره ٢٣: حاشا! که جز هوای تو باشد هوس مرا
شماره ٢٤: دود از دلم برآمد، دادی بده دلم را
شماره ٢٥: به خرابات برید از در این خانه مرا
شماره ٢٦: غم عشقت، ای پسر، بسوزد همی مرا
شماره ٢٧: آخر، ای ماه پری پیکر، که چون جانی مرا
شماره ٢٨: زخمی، که بر دل آید ، مرهم نباشد او را
شماره ٢٩: آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را
شماره ٣٠: نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را
شماره ٣١: چون کژ کنی به شیوه به سر بر کلاه را
شماره ٣٢: با که گویم سرگذشت این دل سرگشته را؟
شماره ٣٣: دلم در دام عشق افتاد هیلا
شماره ٣٤: نه هفته ایست، نه ماهی، که رفته ای زبر ما
شماره ٣٥: ای چراغ چشم توفان بار ما
شماره ٣٦: ای غم عشق تو یار غار ما
شماره ٣٧: تو مشغولی به حسن خود، چه غم داری ز کار ما؟
شماره ٣٨: چو آشفته دیدی که شد کار ما
شماره ٣٩: از ما به فتنه سرمکش، ای ناگزیر ما
شماره ٤٠: ای پرتو روح القدس تابان ز رخسار شما
شماره ٤١: مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما
شماره ٤٢: دراز شد سفر یار دور گشته ما
شماره ٤٣: پرده بر انداخت ز رخ یار نهان گشته ما
شماره ٤٤: حلوای نباتست لبت، پسته دهانا
شماره ٤٥: ای نرگس تو فتنه و در فتنه خوابها
شماره ٤٦: رخ خوب خویشتن را بچه پوشی از نظرها؟
شماره ٤٧: باد سهند بین که : برین مرغزارها
شماره ٤٨: ای سفر کرده، دلم بی تو بفرسود،بیا
شماره ٤٩: سخت به حالم از تو من، ای مدد حال بیا
شماره ٥٠: نوبهارست و دل پر هوس و باده ناب
شماره ٥١: نیست در آبگینه آتش و آب
شماره ٥٢: هر بامداد روی تو دیدن چو آفتاب
شماره ٥٣: یا بپوش آن روی زیبا در نقاب
شماره ٥٤: امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
شماره ٥٥: زان دوست که غمگینم، غم خوار کنش، یارب
شماره ٥٦: بت خورشید رخ من بگذارست امشب
شماره ٥٧: پس از مشقت دوشین که داشت گوش امشب؟
شماره ٥٨: بیار باده، که ما را به هیچ حال امشب
شماره ٥٩: مکن از برم جدایی، مرو از کنارم امشب
شماره ٦٠: مهر گسل گشت یار، عهد شکن شد حبیب
شماره ٦١: اشک ما آبیست روشن در هوات
شماره ٦٢: تا قلندر نشوی راه نیابی به نجات
شماره ٦٣: حسن خود عرضه کن، ای ماه پسندیده صفات
شماره ٦٤: بگذاشته ام، تا چه کند نرگس مستت؟
شماره ٦٥: روزگار از رخ تو شمعی ساخت
شماره ٦٦: ترک عجمی کاکل ترکانه برانداخت
شماره ٦٧: رخت تمکین مرا عشق به یک بار بسوخت
شماره ٦٨: جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
شماره ٦٩: تا دل ما با تو کرد روی ارادت
شماره ٧٠: چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت
شماره ٧١: ز پاسبانی همسایه گرد بام و درت
شماره ٧٢: گرچه صد بارم برانند از برت
شماره ٧٣: نیامد وقت آن کز من بخواهی عذرآزارت؟
شماره ٧٤: ای ز لعلت قیمت یاقوت پست
شماره ٧٥: بهار آمد و باغ پیرایه بست
شماره ٧٦: بی تو نکردیم به جایی نشست
شماره ٧٧: آمد نسیم گل به دمیدن ز چپ و راست
شماره ٧٨: آن زخم، که از تو بر دل ماست
شماره ٧٩: این همه پروانها، سوخته از چپ و راست
شماره ٨٠: پیراهن ار ز یاسمن و گل کند رواست
شماره ٨١: کار ما امروز زان رخ با نواست
شماره ٨٢: مدتی شد تا دل ما صورت آن سرو راست
شماره ٨٣: باز مخمورم، کجا شد ساقی؟ آن ساغر کجاست؟
شماره ٨٤: یارب، این مهمان چون ماه از کجاست؟
شماره ٨٥: ای نسیم صبح دم، یارم کجاست؟
شماره ٨٦: نوبهارست و چمن خرم و گلزار اینجاست
شماره ٨٧: نهان از نهان کیست؟ دلدار ماست
شماره ٨٨: روزه داران را هلال عید ابروی شماست
شماره ٨٩: تا زنده ایم، یاد لبش بر زبان ماست
شماره ٩٠: لاله افیون در شراب انداختست
شماره ٩١: آن ترک پری چهره، که مانند فرشتست
شماره ٩٢: دلم ز هر دو جهان مهر پروریده تست
شماره ٩٣: آن فروغ لاله یا برگ سمن، یا روی تست؟
شماره ٩٤: عالمی را دشمنی با من ز بهر روی تست
شماره ٩٥: بنگرید این فتنه را کز نو پدیدار آمدست
شماره ٩٦: این نوبت آب دیده ز هنجار دیگرست
شماره ٩٧: ترک گندم گون من هر دم به جنگی دیگرست
شماره ٩٨: دل به صحرا می رود، در خانه نتوانم نشست
شماره ٩٩: صورت او را ز معنی آشنایی با دلست
شماره ١٠٠: هم ز وصف لبت زبان خجلست
شماره ١٠١: انجمن شهر ملای گلست
شماره ١٠٢: از جام عشق بین همه باغ و بهار مست
شماره ١٠٣: دل مست و دیده مست و تن بی قرار مست
شماره ١٠٤: روی تو، که قبله جهانست
شماره ١٠٥: ماهی، که لبش بجای جانست
شماره ١٠٦: حسن خوبان عزیز چندانست
شماره ١٠٧: درد دلم را طبیب چاره ندانست
شماره ١٠٨: این باغ سراسر همه پر باد وزانست
شماره ١٠٩: عشق روی تو نه در خورد دل خام منست
شماره ١١٠: گر به دست آوریم دامن دوست
شماره ١١١: سروی که ازو و حور و پری بار برند اوست
شماره ١١٢: آن بت وفا نکرد، که دل در وفای اوست
شماره ١١٣: آنکه رخ عاشقان خاک کف پای اوست
شماره ١١٤: مرا سر بلندی ز سودای اوست
شماره ١١٥: دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست
شماره ١١٦: در گمانی که: به غیر از تو کسی یارم هست؟
شماره ١١٧: پیداست حال مردم رند، آن چنان که هست
شماره ١١٨: ماه کشمیری رخ من، از ستمکاری که هست
شماره ١١٩: ز عشق اگر چه به هر گوشه داستانی هست
شماره ١٢٠: هر کرا با تو نه پیوندی و پیمانی هست
شماره ١٢١: دلبر، چندین عتاب و جنگ و خشم و ناز چیست؟
شماره ١٢٢: ای دل، از هجران او زارم همی باید گریست
شماره ١٢٣: آنکه دل من ببرد، از همه خوبان، یکیست
شماره ١٢٤: ز ما بودی، جدا بودن روا نیست
شماره ١٢٥: جز نقش تو در خیال نیست
شماره ١٢٦: ای مدعی، دلت گر ازین باده مست نیست
شماره ١٢٧: چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نیست؟
شماره ١٢٨: ای آنکه پیشه تو بجز کبر و ناز نیست
شماره ١٢٩: هم خانه ایم، روی گرفتن حلال نیست
شماره ١٣٠: گر سری در سر کار تو شود چندان نیست
شماره ١٣١: عاشقان صورت او را ز جان اندیشه نیست
شماره ١٣٢: با من از شادی وصل تو اثر چیزی نیست
شماره ١٣٣: جنبیدن این پرده دل افروز گواهیست
شماره ١٣٤: عشرت خلوت و دیدار عزیزان شاهیست
شماره ١٣٥: در خرابات عاشقان کوییست
شماره ١٣٦: گو: هر که در جهان به تماشا رویدو گشت
شماره ١٣٧: دوش چون چشم او کمان برداشت
شماره ١٣٨: مگر پیر سجاده حال نداشت؟
شماره ١٣٩: نگر: مگرد گر آن سر و سیم بر بگذشت؟
شماره ١٤٠: تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت
شماره ١٤١: ای حلقه کرده دلها در حلقهای گوشت
شماره ١٤٢: دیگر آن حلقه و آن دانه در در گوشت
شماره ١٤٣: در فراق تو مرا هیچ نه خوردست و نه خفت
شماره ١٤٤: تا بر دوست بار نتوان یافت
شماره ١٤٥: آن ستمگر، که وفای منش از یاد برفت
شماره ١٤٦: چه شد آن سرو سهی؟ کز لب این بام برفت
شماره ١٤٧: دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت
شماره ١٤٨: زلف ترا بدیدم و مشکم ز یاد رفت
شماره ١٤٩: به وقت گل پی معشوق و باده باید رفت
شماره ١٥٠: ترک من ترک من خسته دل زار گرفت
شماره ١٥١: چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفت
شماره ١٥٢: عمر به پایان رسید، راه به پایان نرفت
شماره ١٥٣: سری که دید؟ که در پای دلستانی رفت
شماره ١٥٤: مرا حدیث غم یار من بباید گفت
شماره ١٥٥: شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت
شماره ١٥٦: زمانی خاطرم خوش کن به وصل روی گل رنگت
شماره ١٥٧: ای عید روزه داران ابروی چون هلالت
شماره ١٥٨: زهی! شب نسخه ای از زلف و خالت
شماره ١٥٩: سرشک دیده دلیلست و رنگ چهره علامت
شماره ١٦٠: ای سر تو پیوسته با جان، ز که پرسیمت؟
شماره ١٦١: هر کسی را می نوازد لطف و خاطر جستنت
شماره ١٦٢: گفته بودم با من: کان جا نباید رفتنت
شماره ١٦٣: ای ماه سر نهاده از مهر بر زمینت
شماره ١٦٤: ای طیره شب طره خورشید پناهت
شماره ١٦٥: بد میکنند مردم زان بی وفا حکایت
شماره ١٦٦: ای شب تیره فرع گیسیویت
شماره ١٦٧: بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
شماره ١٦٨: روزم خجسته بود، که دیدم ز بامداد
شماره ١٦٩: باز بالای تو ما را در بلا خواهد نهاد
شماره ١٧٠: هیچ اربه صید دلها در زلف تابت افتد
شماره ١٧١: ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
شماره ١٧٢: چون بگذری دلم به تپیدن در اوفتد
شماره ١٧٣: یاد تو ما را چو در خیال بگردد
شماره ١٧٤: کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد
شماره ١٧٥: عشق و درویشی و تنهایی و درد
شماره ١٧٦: نیشکر آن روز دل ز بند بر آرد
شماره ١٧٧: هر دم از خانه رخ بدر دارد
شماره ١٧٨: دلی، که میل به دیدار دوستان دارد
شماره ١٧٩: شاهد من در جهان نظیر ندارد
شماره ١٨٠: حال دل پیش که گویم؟ که دل ریش ندارد
شماره ١٨١: وجود حقیقت نشانی ندارد
شماره ١٨٢: بمیرم چشم مستت را که جانم زنده می دارد
شماره ١٨٣: روی خود بنمود و هوش از ما ببرد
شماره ١٨٤: موی فشانم دگر عشق به درها ببرد
شماره ١٨٥: طراوت رخت آب سمن تمام ببرد
شماره ١٨٦: از عشق تو جان نمی توان برد
شماره ١٨٧: دل باز در سودای او افتاد و باری می برد
شماره ١٨٨: خاک آن بادیم کوبر آستانت بگذرد
شماره ١٨٩: به دشمنان نتوان رفت و این شکایت کرد
شماره ١٩٠: ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
شماره ١٩١: باد بویی از دو زلفت وام کرد
شماره ١٩٢: هوست معتکف خانه خمارم کرد
شماره ١٩٣: دل ببردی و یکی کار دگر خواهم کرد
شماره ١٩٤: وصف روی آن پسر خواهیم کرد
شماره ١٩٥: چاره سگالیدنم فایده ای چون نکرد
شماره ١٩٦: جز لبم شرح میان او نکرد
شماره ١٩٧: دلم جز تو آهنگ یاری نکرد
شماره ١٩٨: به یک نظر دل شهری شکاردانی کرد
شماره ١٩٩: دوش بگذشت و دل از دور تماشایی کرد
شماره ٢٠٠: ای سنگدل، به حق وفا کز وفا مگرد
شماره ٢٠١: عشق بی علت ترنج دوستی بار آورد
شماره ٢٠٢: پیری که پریرم ز مناجات بر آورد
شماره ٢٠٣: هر کس که در محبت او دم برآورد
شماره ٢٠٤: سوز تو شبی بسازم آورد
شماره ٢٠٥: بی تو دل من دمی قرار نگیرد
شماره ٢٠٦: صفات قلندر نشان برنگیرد
شماره ٢٠٧: چو دل شد زان او هرگز نمیرد
شماره ٢٠٨: تیر از کمان به من اندازد
شماره ٢٠٩: رخش، روابود، ار اسب دلبری تازد
شماره ٢١٠: چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد
شماره ٢١١: دیگر مرا به ضربت شمشیر غم بزد
شماره ٢١٢: زلف را تاب دام و خم برزد
شماره ٢١٣: چو میل او کنم، از من به عشوه بگریزد
شماره ٢١٤: مرد این ره آن باشد کو به فرق سر خیزد
شماره ٢١٥: اگر جان را حجاب تن ز پیش کار برخیزد
شماره ٢١٦: فتنه از چرخ و قیامت ز زمین برخیزد
شماره ٢١٧: تویی که از لب لعلت گلاب می ریزد
شماره ٢١٨: هر سحرم ز هجر تو ناله بر آسمان رسد
شماره ٢١٩: جان و دل را بوی وصل آن دل و جان کی رسد؟
شماره ٢٢٠: با زلف او مردانگی باد صبا را می رسد
شماره ٢٢١: حدیث آرزومندی قلم دشوار بنویسد
شماره ٢٢٢: آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد
شماره ٢٢٣: پرسش خسته ای روا باشد
شماره ٢٢٤: تا رسم جگرخواری پیش تو روا باشد
شماره ٢٢٥: دلی که با سر زلف تو آشنا باشد
شماره ٢٢٦: نمی بینم بت خود را، نمی دانم کجا باشد؟
شماره ٢٢٧: تا دلم بر رخ چون ماه تمامت باشد
شماره ٢٢٨: بهار و بوستان ما سر کوی تو بس باشد
شماره ٢٢٩: هر که آن قامت و بالای بلندش باشد
شماره ٢٣٠: بهار و باغ با ترکان گل رخسار خوش باشد
شماره ٢٣١: مستیم و مستی ما از جام عشق باشد
شماره ٢٣٢: گدایی را که دل در بند یار محتشم باشد
شماره ٢٣٣: روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
شماره ٢٣٤: معشوقه پی وفا نباشد
شماره ٢٣٥: اگر گوش بر دشمنانت نباشد
شماره ٢٣٦: هر که صید او شود با دیگری کارش نباشد
شماره ٢٣٧: باید که مال دنیا مسمار دل نباشد
شماره ٢٣٨: چون قد تو در چمن نباشد
شماره ٢٣٩: رنگین تر از رخ تو گل در چمن نباشد
شماره ٢٤٠: سر عشق از خرد برون باشد
شماره ٢٤١: بیدلان را چاره از روی دلارامی نباشد
شماره ٢٤٢: هر نقش که پیش آید گویم: مگر او باشد
شماره ٢٤٣: با عارض و زلفت قمر و قیر چه باشد؟
شماره ٢٤٤: آن کس که دلیش بوده باشد
شماره ٢٤٥: او همانا نابه شبهای من نشنیده باشد
شماره ٢٤٦: چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟
شماره ٢٤٧: بی روی تو جان در تن بیمار همی باشد
شماره ٢٤٨: ز بلبل بوستان پر ناله و فریاد خواهد شد
شماره ٢٤٩: موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد
شماره ٢٥٠: حسن بدکان نشست، عشق پدیدار شد
شماره ٢٥١: گل ز روی او شرمسار شد
شماره ٢٥٢: خواهم شبی بر آن دهن تنگ میر شد
شماره ٢٥٣: دل اسیر حلقه آن زلف چون زنحیر شد
شماره ٢٥٤: کمان مهر ترا چرخ چنبری نکشد
شماره ٢٥٥: یار ز پیمان ما گر چه سری می کشد
شماره ٢٥٦: دی رفتم اندر کوی او سرمست، ناگه جنگ شد
شماره ٢٥٧: چه عشقست این که در دل شد؟
شماره ٢٥٨: جهان از باد نوروزی جوان شد
شماره ٢٥٩: عشق را پا و سر پدید نشد
شماره ٢٦٠: هرگز از عشقی مرا پایی چنین در گل نشد
شماره ٢٦١: هیچ روز آن رخ به فرمانم نشد
شماره ٢٦٢: کسی که چشمه چشمش چنین ز گریه بجوشد
شماره ٢٦٣: تا دل مجروح من عاشق زار تو شد
شماره ٢٦٤: نه آخر دل من خراب از تو شد؟
شماره ٢٦٥: گر به کام دل رسید از یار خود یاری چه شد؟
شماره ٢٦٦: به من از دولت وصل تو مقرر می شد
شماره ٢٦٧: هزار قطره خونم ز چشم تر بچکد
شماره ٢٦٨: عرق چو از رخت، ای سرو دلستان، بچکد
شماره ٢٦٩: زین بیش نباید خفت، ای یار که دزد آمد
شماره ٢٧٠: بید بشکفت و گل به بار آمد
شماره ٢٧١: سرم در عهد ترسایی شبی مهمان عشق آمد
شماره ٢٧٢: هزار نامه نوشتم، یکی جواب نیامد
شماره ٢٧٣: عمری که نه با تست کسش عمر نخواند
شماره ٢٧٤: هر که او عاشق آن روی بود صبر نداند
شماره ٢٧٥: صبا، رمزی بگو از من به دلداری که خود داند
شماره ٢٧٦: سر نگردانم ازو، گر به سرم گرداند
شماره ٢٧٧: رخ تو بجز جور و خواری نداند
شماره ٢٧٨: کیست کز آن بت بمن خبر برساند؟
شماره ٢٧٩: هر که در حلقه زلف تو گرفتار بماند
شماره ٢٨٠: از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند
شماره ٢٨١: چون عشق در آید، قدم سر بنماند
شماره ٢٨٢: خانه خالی شد و در کوی دل اغیار نماند
شماره ٢٨٣: دلبران جمله غلام لب چون نوش تواند
شماره ٢٨٤: نقش لب تو از شکر و پسته بسته اند
شماره ٢٨٥: اول فطرت که نقش صورت چین بسته اند
شماره ٢٨٦: فرش زمردین به زمین در کشیده اند
شماره ٢٨٧: دشمنان گویی دگر در کار ما کوشیده اند
شماره ٢٨٨: باز شادروان گل بر روی خار انداختند
شماره ٢٨٩: یوسف ما را به چاه انداختند
شماره ٢٩٠: دوشم از کوی مغان دست به دست آوردند
شماره ٢٩١: تو آفتابی و خلقت چو سایه بر اثرند
شماره ٢٩٢: کی مرا نزد تو همچون دگران بگذارند؟
شماره ٢٩٣: آن نه من باشم که چون میرم به تابوتم برند
شماره ٢٩٤: چون ز بغداد و لب دجله دلم یار کند
شماره ٢٩٥: جرعه مده، که وقت شد اشتر من که عف کند
شماره ٢٩٦: کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
شماره ٢٩٧: هر زمان آشفته دل نامم کند
شماره ٢٩٨: هر نفسی عشق او بی دل و دینم کند
شماره ٢٩٩: دل به کسی سپرده ام کو همه قصد جان کند
شماره ٣٠٠: مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
شماره ٣٠١: دلم از لعل تو یک بوسه تمنا نکند
شماره ٣٠٢: در آن شمایل موزون چو دل نگاه کند
شماره ٣٠٣: یار آن کسی بود که به کارت نگه کند
شماره ٣٠٤: نگار من به یکی لحظه صد بهانه کند
شماره ٣٠٥: عاشق کسی بود که چو عشقش ندی کند
شماره ٣٠٦: ترک ستم پرست من ترک جفا نمی کند
شماره ٣٠٧: صبری کنیم تا ستم او چه می کند؟
شماره ٣٠٨: دلدار دل ببرد و زما پرده می کند
شماره ٣٠٩: نی بین که چون به درد فغانی همی کند؟
شماره ٣١٠: گر کسی در عشق آهی می کند
شماره ٣١١: جماعتی که مرا توبه کار می خوانند
شماره ٣١٢: قلندران تهی سر کلاه دارانند
شماره ٣١٣: در بند غم عشق تو بسیار کسانند
شماره ٣١٤: خوبرویان جفا پیشه وفا نیز کنند
شماره ٣١٥: گر نقش روی خوب تو بر منظری کنند
شماره ٣١٦: مردم شهرم به می خوردن ملامت می کنند
شماره ٣١٧: آنرا که جام صافی صهباش می دهند
شماره ٣١٨: چون دو زلفش سر بر آن رخسار گلگون می نهند
شماره ٣١٩: ز دور ار ترا ناتوانی ببیند
شماره ٣٢٠: آنرا که چون تو لاله رخی در سرا بود
شماره ٣٢١: دل از فراق شما دردمند خواهد بود
شماره ٣٢٢: همیشه تا تن من برقرار خواهد بود
شماره ٣٢٣: تا کی از هجر تو بی خواب و خورم باید بود؟
شماره ٣٢٤: دوشم از وصل کار چون زر بود
شماره ٣٢٥: نازنینا، حسن و خوبی با وفا بهتر بود
شماره ٣٢٦: آن روز کو که روی غم اندر زوال بود؟
شماره ٣٢٧: دیگی که پار پختم چون ناتمام بود
شماره ٣٢٨: ترا که گفت؟ من بی تو می توانم بود
شماره ٣٢٩: میان ما و تو دوری به اختیار نبود
شماره ٣٣٠: سر دردم بر طبیب آسان نبود
شماره ٣٣١: دوش بی روی تو باغ عیش را آبی نبود
شماره ٣٣٢: این چنین نقشی اگر در چین بود
شماره ٣٣٣: روز هجران آن نگار این بود
شماره ٣٣٤: من از آن که شوم کو نه ازان تو بود؟
شماره ٣٣٥: دل به خیالی دگر خانه جدا کرده بود
شماره ٣٣٦: هر که با عارض زیبای تو خوکرده بود
شماره ٣٣٧: به سر زلف سیه دوش گره برزده بود
شماره ٣٣٨: خسروم با لب شیرین به شکار آمده بود
شماره ٣٣٩: روز وداع گریه نه در حد دیده بود
شماره ٣٤٠: عشق همان به که به زاری بود
شماره ٣٤١: غیر ازو هر چه هست بازی بود
شماره ٣٤٢: روزی کنی به سنگ فراقم جدا ز خود
شماره ٣٤٣: ای کون و مکان از تو، اندر چه مکانی خود؟
شماره ٣٤٤: در هر ولایتی ز شرف نام ما رود
شماره ٣٤٥: آن فروغ دیده و آن راحت دل می رود
شماره ٣٤٦: گفتم: که: بی وصال تو ما را به سر شود
شماره ٣٤٧: ترا چه تحفه فرستم که دلپذیر شود؟
شماره ٣٤٨: رخت دل بدزدد نهان شود
شماره ٣٤٩: هر که او بیدق این عرصه شود شاه شود
شماره ٣٥٠: در عشق اگر زبان تو با دل یکی شود
شماره ٣٥١: فتنه بود آن چشم و ابرو نیز یارش میشود
شماره ٣٥٢: بی تو دل و جان من زیر و زبر میشود
شماره ٣٥٣: کو دیده ای که بی تو به خون تر نمی شود؟
شماره ٣٥٤: شبم ز شهر برون برد و راه خانه نمود
شماره ٣٥٥: بریدن حیفم آید بعد از آن عهد
شماره ٣٥٦: گفتی: ز عشق بازی کاری نمی گشاید
شماره ٣٥٧: تو آن گم کرده را مشنو که بی زاری پدید آید
شماره ٣٥٨: برین دل هر دم از هجر تو دیگر گونه خار آید
شماره ٣٥٩: سر زلف خود بگیری همه پیچ و خم برآید
شماره ٣٦٠: گر آن کاری که من دانم بر آید
شماره ٣٦١: مرا از بخت اگر کاری برآید
شماره ٣٦٢: مرا گر ز وصل تو رنگی برآید
شماره ٣٦٣: هر که مشغول تو گشت از دگران باز آید
شماره ٣٦٤: هر کرا چون تو پریزاده ز در باز آید
شماره ٣٦٥: دل سرمست من آن نیست که باهوش آید
شماره ٣٦٦: مرا کجا سر زلفت به زیر چنگ آید؟
شماره ٣٦٧: سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار میآید
شماره ٣٦٨: دیریست که یار ما نمی آید
شماره ٣٦٩: دلی که در سر زلف شما همی آید
شماره ٣٧٠: دل می برد امشب ز من آن ماه، بگیرید
شماره ٣٧١: باز پیوند، که دوری به نهایت برسید
شماره ٣٧٢: ناله بلبل شوریده به جایی برسید
شماره ٣٧٣: من کشته عشقم،خبرم هیچ مپرسید
شماره ٣٧٤: دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسید
شماره ٣٧٥: ای مردم کور، این چه بهارست ببینید
شماره ٣٧٦: هر که از برگ و از نوا گوید
شماره ٣٧٧: به حسن عارض چون ماه و زیب چهره چون خور
شماره ٣٧٨: وقت گلست، ای غلام، روز می است، ای پسر
شماره ٣٧٩: بگشای ز رخ نقاب دیدار
شماره ٣٨٠: ما بغیر از یار اول کس نمیگیریم یار
شماره ٣٨١: مگذر، ای ساربان، ز منزل یار
شماره ٣٨٢: هر دم برم به گریه پناه از فراق یار
شماره ٣٨٣: تن به تو دادم، دل و جانش مبر
شماره ٣٨٤: از باده در فصل خزان افتان و خیزان نیک تر
شماره ٣٨٥: زلف مشکینت چو دامست، ای پسر
شماره ٣٨٦: یک شبم دادی به عمری پیش خود بار، ای پسر
شماره ٣٨٧: هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر
شماره ٣٨٨: من که خمارم، به مسجدها مده را هم دگر
شماره ٣٨٩: دلبر من بر گذشت همچو بهاری دگر
شماره ٣٩٠: نیک میخواهی که: از خود دورم اندازی دگر
شماره ٣٩١: جانا، ضمیرت حال ما نیکو نمیداند مگر؟
شماره ٣٩٢: کاکل کافرانه بین، زیور گوش او نگر
شماره ٣٩٣: ای دل، بیا و در رخ آن حور می نگر
شماره ٣٩٤: دل من فتنه شد بر یار دیگر
شماره ٣٩٥: تو از دست که می خوردی؟ که خشم آلوده ای دیگر
شماره ٣٩٦: ای ساربان، که رنج کشیدی ز راه دور
شماره ٣٩٧: همه عالم پرست ازین منظور
شماره ٣٩٨: باد بهار می دمد و من ز یار دور
شماره ٣٩٩: شهر بگرفت آن کمان ابرو به بالای چو تیر
شماره ٤٠٠: گر چه دورم، نه صبورم ز تو، ای بدر منیر
شماره ٤٠١: صنما، بی تو مرا کار به جان آمده گیر
شماره ٤٠٢: پاکبازان را چه خارا و چه خز؟
شماره ٤٠٣: صاحب روی خوب و زلف دراز
شماره ٤٠٤: من بدین خواری و این غربت از آن راه دراز
شماره ٤٠٥: منم غریب دیار تو، ای غریب نواز
شماره ٤٠٦: آن سست عهد سخت کمان اوفتاد باز
شماره ٤٠٧: یار ار نمی کند به حدیث تو گوش باز
شماره ٤٠٨: ما در بر وی خلق فرو بسته ایم باز
شماره ٤٠٩: اگر نوبهاری ببینیم باز
شماره ٤١٠: عنایتیست خدا را به حال ما امروز
شماره ٤١١: گر تو گل چهره در آیی به چمن مست امروز
شماره ٤١٢: هر چه گویم من، ای دبیر، امروز
شماره ٤١٣: کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز
شماره ٤١٤: گلت بنده گردید و شمشاد نیز
شماره ٤١٥: در وفا داری نکردی آنچه می گفتی تو نیز
شماره ٤١٦: در ضمیر ما نمیگنجد بغیر از دوست کس
شماره ٤١٧: بیا، که صفه ما بوریای میکده بس
شماره ٤١٨: به رخ شمع شبستانم تویی بس
شماره ٤١٩: ای صبا، یار مرا از من بی یار بپرس
شماره ٤٢٠: ای صبا، از من آشفته فلان را میپرس
شماره ٤٢١: عشرت بهار کن، که شود روزگار خوش
شماره ٤٢٢: دمشق فتنه شد بغداد و توفان بلا آبش
شماره ٤٢٣: نسپردم از خرابی دل خود به چشم مستش
شماره ٤٢٤: سخت زیبا دلبرست او، چشم بد دور از رخش
شماره ٤٢٥: جفت شادیست بعید، آنکه تو داری شادش
شماره ٤٢٦: چنین که بسته شدم باز من به زلف چو بندش
شماره ٤٢٧: درین همسایه شمعی هست و جمعی عاشق از دورش
شماره ٤٢٨: چو نام او همی گویی به نام خود قلم در کش
شماره ٤٢٩: دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش
شماره ٤٣٠: که میبرد خبر عاشقان شیفته حالش؟
شماره ٤٣١: دیده گر لایق آن نیست که منزل کنمش
شماره ٤٣٢: گر دستها چو زلف در آرم به گردنش
شماره ٤٣٣: نیست عیب ار دوست می دارم منش
شماره ٤٣٤: امروز گم شدم: تو بر آهم مدار گوش
شماره ٤٣٥: بباد صبا گفتم از شوق دوش
شماره ٤٣٦: پسته آن ماه مروارید گوش
شماره ٤٣٧: دو هفته دگر از بوی باد مشک فروش
شماره ٤٣٨: ای رخت خرم و دهانت خوش
شماره ٤٣٩: دشمن بی حاصلم را شرم باد از کار خویش
شماره ٤٤٠: با یار بی وفا نتوان گفت حال خویش
شماره ٤٤١: باشد آن روز که گویم به تو راز دل خویش؟
شماره ٤٤٢: گر بنگری در آینه روزی صفای خویش
شماره ٤٤٣: مردی به هوش بودم و خاطر بجای خویش
شماره ٤٤٤: گفتم: به چابکی ببرم جان ز دست عشق
شماره ٤٤٥: دلم خرقه ای دارد از پیر عشق
شماره ٤٤٦: ز حسن تو پیدا شد آیین عشق
شماره ٤٤٧: ای پیکر خجسته، چه نامی؟ فدیت لک
شماره ٤٤٨: زاهدان را گذاشتیم به جنگ
شماره ٤٤٩: ما به ابد می بریم عشق ترا از ازل
شماره ٤٥٠: که رساند به من شیفته مسکین حال؟
شماره ٤٥١: گفتم: ز درد عشق تو گشتم چنین به حال
شماره ٤٥٢: من نخواهم برد جان از دست دل
شماره ٤٥٣: نگفتم: کین چنین زودت به جان اندر بکارم دل؟
شماره ٤٥٤: دیوانه می شد از غم او گاه گاه دل
شماره ٤٥٥: ای به خار هجر ما را سفته دل
شماره ٤٥٦: نازنین، عیب نباشد، که کند ناز، ای دل
شماره ٤٥٧: سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل
شماره ٤٥٨: نه به اندازه خود یار گزیدی، ای دل
شماره ٤٥٩: زهی! ز دست رقیبان گذر به کوی تو مشکل
شماره ٤٦٠: خیز، که در میرسد موکب سلطان گل
شماره ٤٦١: . . .
شماره ٤٦٢: ای سحری دعای من، در دلش آن جفا مهل
شماره ٤٦٣: مستم از باده مهر تو، مرا مست مهل
شماره ٤٦٤: گر درد سر نباشدت، ای باد صبحدم
شماره ٤٦٥: توبه کردم ز توبه کردن خام
شماره ٤٦٦: قاصرات الطرف فی حجب الخیام
شماره ٤٦٧: من که باشم؟ که به من نامه فرستند و سلام
شماره ٤٦٨: من درین شهر پای بند توام
شماره ٤٦٩: ماهرویا، عاشق آن صورت پاک توام
شماره ٤٧٠: من چو همین حرف الف دیده ام
شماره ٤٧١: فاش گشت آن ماجری، کز مرد و زن پوشیده ام
شماره ٤٧٢: به مسجد ره نمی دانم، گرفتار خراباتم
شماره ٤٧٣: تا دل اندر پیچ آن زلف به تاب انداختم
شماره ٤٧٤: اگر به مجلس قاضی نموده اند که: مستم
شماره ٤٧٥: ای زاهد مستور، زمن دور، که مستم
شماره ٤٧٦: صنما، به دلنوازی نفسی بگیر دستم
شماره ٤٧٧: گر یار بلند آمد، من پستم و من پستم
شماره ٤٧٨: من از دیوانگی خالی نخواهم بود تا هستم
شماره ٤٧٩: دلبرا، قیمت وصل تو کنون دانستم
شماره ٤٨٠: چو بر سفینه دل نقش صورت تو نبشتم
شماره ٤٨١: پیشتر از عاشقی عافیتی داشتم
شماره ٤٨٢: تو دامن از کف من دوش در کشیدی و گفتم
شماره ٤٨٣: شب دوشینه در سودای او خفتم
شماره ٤٨٤: نبض دل شوریده محرور گرفتم
شماره ٤٨٥: چو دل در دیگری بستی نگاهش دار، من رفتم
شماره ٤٨٦: خود را ز بد و نیک جدا کردم و رفتم
شماره ٤٨٧: مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم
شماره ٤٨٨: ای که رفتی و نرفتی نفسی از یادم
شماره ٤٨٩: دگر رخت ازین خانه بر در نهادم
شماره ٤٩٠: معراج ما به روح و روان بود صبح دم
شماره ٤٩١: اگر آن یار سیه چرده ببیند رخ زردم
شماره ٤٩٢: غافل چرایی؟ جانا، ز دردم
شماره ٤٩٣: هر چند به کوی او دیرست که پی بردم
شماره ٤٩٤: من باده عشق نوش کردم
شماره ٤٩٥: ز عشقت روز اول من به شهر اندر ندی کردم
شماره ٤٩٦: بیا، بیا که ز مهرت به جان همی گردم
شماره ٤٩٧: می خانه را بگشای در، کامروز مخمور آمدم
شماره ٤٩٨: از آن لب چون به یک بوسه من بیمار خرسندم
شماره ٤٩٩: چو چشمش راه دل می زد من بیدل کجا بودم؟
شماره ٥٠٠: مدتی من به کام خود بودم
شماره ٥٠١: نه پیش ازین من بیگانه آشنای تو بودم؟
شماره ٥٠٢: آن تخم، که در باغ وفا کاشته بودم
شماره ٥٠٣: دی ره می خانه باز یافته بودم
شماره ٥٠٤: من دلداده از آنروز که دیدار تو دیدم
شماره ٥٠٥: تو چیزی دیگری، ور نه بسی خوبان که من دیدم
شماره ٥٠٦: به یک نظر چو ببردی دل زبون ز برم
شماره ٥٠٧: چو تیغ بر کشد آن بی وفا به قصد سرم
شماره ٥٠٨: عمریست تا ز دست غمت جامه می درم
شماره ٥٠٩: همه کامیم برآید، چو در آیی ز درم
شماره ٥١٠: به دکان می فروشان گروست هر چه دارم
شماره ٥١١: تا میسر گشت در گرمابه وصل آن نگارم
شماره ٥١٢: درون خود نپسندم که از تو باز آرم
شماره ٥١٣: سرم سودای او دارد، زهی سودا که من دارم!
شماره ٥١٤: گر او پیدا شود بر من به شیدایی کشد کارم
شماره ٥١٥: منازل سفرت پیش دیده می آرم
شماره ٥١٦: من همان داغ محبت که تو دیدی دارم
شماره ٥١٧: گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم
شماره ٥١٨: من از پیوستگان دل غریبی در سفر دارم
شماره ٥١٩: ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم
شماره ٥٢٠: صنمی که مهر او را ز جهان گزیده دارم
شماره ٥٢١: چشم جان بر اثرت می دارم
شماره ٥٢٢: صد بار ز مهرت ار بمیرم
شماره ٥٢٣: گر چه در پای هوی و هوست می میرم
شماره ٥٢٤: مست آمدم امشب، که سر راه بگیرم
شماره ٥٢٥: به غم خویش چنان شیفته کردی بازم
شماره ٥٢٦: نگشتی روز من تیره، ندانستی کسی رازم
شماره ٥٢٧: برخیزم و دلها را در ولوله اندازم
شماره ٥٢٨: بیار آن، باده، تا دل را به نور او بر افروزم
شماره ٥٢٩: گر مرغ این هوایی، بال و پرت بسوزم
شماره ٥٣٠: روزی بر آن شمع چو پروانه بسوزم
شماره ٥٣١: گمان مبر که: به جور از بر تو برخیزم
شماره ٥٣٢: من مستم و ز مستی در یار می گریزم
شماره ٥٣٣: مرا مجال نباشد که: یار او باشم
شماره ٥٣٤: سخن بگوی چو من در سخن نمی باشم
شماره ٥٣٥: عیب من نیست که: در عشق تو تیمار کشم
شماره ٥٣٦: یارب، تو حاضری که ز دستش چه میکشم؟
شماره ٥٣٧: دست عشقت قدحی داد و ببرد از هوشم
شماره ٥٣٨: عشقت چو ستم کرد و جفا بر تن و توشم
شماره ٥٣٩: ای چاه زنخدانت زندان دل ریشم
شماره ٥٤٠: به تازه باد جدایی گلی ببرد ز باغم
شماره ٥٤١: من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
شماره ٥٤٢: صبا، چو برگذری سوی غمگسار دلم
شماره ٥٤٣: وه! که امروز چه آشفته و بی خویشتنم
شماره ٥٤٤: آن دوست که می بینم، آن دوست که می دانم
شماره ٥٤٥: درهجر تو درمان دل خسته ندانم
شماره ٥٤٦: دلم زندان عشق تست و زندانی درو جانم
شماره ٥٤٧: نبودم مرد این میدان و آورد او به میدانم
شماره ٥٤٨: پر از دل مپرس، ای پری، من چه دانم؟
شماره ٥٤٩: دل خود را به دیدار تو حاجت مند میدانم
شماره ٥٥٠: چو بدیدی که: ز غشقت به چه شکل و به چه سانم
شماره ٥٥١: زلف مشکینت چو دامست، ای صنم
شماره ٥٥٢: تختگاه حسن را قد تو شاهست، ای صنم
شماره ٥٥٣: تو گلشن حسنی و ما چون خار و خاشاک، ای صنم
شماره ٥٥٤: گر شبی چاره این درد جدایی بکنم
شماره ٥٥٥: به آن سرم که: سر خود ز می چو مست کنم
شماره ٥٥٦: بسیار بد کردی ولی نیکو سرانجامت کنم
شماره ٥٥٧: جای آن دارد که: من بر دیدها جایت کنم
شماره ٥٥٨: آمده ام که صف این صفه بار بشکنم
شماره ٥٥٩: شد زنده جان من به می، زان یاد بسیارش کنم
شماره ٥٦٠: نظر چو بر لب و دندان یار خویش کنم
شماره ٥٦١: فراق روی تو می سوزدم جگر، چه کنم؟
شماره ٥٦٢: تیر تدبیر تو در کیش ندارم، چه کنم؟
شماره ٥٦٣: درمان درد دوری آن یار می کنم
شماره ٥٦٤: به ذکر تو من شادمانی کنم
شماره ٥٦٥: ای نرگست به شوخی صدبار خورده خونم
شماره ٥٦٦: درد تو برآورد ز دنیا و ز دینم
شماره ٥٦٧: دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دینم
شماره ٥٦٨: ز چشم خلق هوس می کند که گوشه گزینم
شماره ٥٦٩: نه مانند تو زیبایی ببینم
شماره ٥٧٠: زلف تو اگر به تاب می بینم
شماره ٥٧١: مشتاق یارم و به در یار می روم
شماره ٥٧٢: به پیشگاه قبول ار چه کم دهد راهم
شماره ٥٧٣: گر ز من جان طلبد دوست، روانی بدهم
شماره ٥٧٤: تا کی به در تو سوکوار آیم؟
شماره ٥٧٥: گر یار شوی با من، در عهد تو یار آیم
شماره ٥٧٦: تا بر آن عارض زیبا نظر انداخته ایم
شماره ٥٧٧: چون ساعدت مساعد آنست رشته ایم
شماره ٥٧٨: ما تا جمال آن رخ گلرنگ دیده ایم
شماره ٥٧٩: ما نور چشم مادر این خاک تیره ایم
شماره ٥٨٠: باز قلندر شدیم، خانه بر انداختیم
شماره ٥٨١: بنده عشقیم و سالهاست که هستیم
شماره ٥٨٢: آن پرده برانداز، که ما نور پرستیم
شماره ٥٨٣: امروز عید ماست، که قربان او شدیم
شماره ٥٨٤: ما چشم جهانیم، که این راز بدیدیم
شماره ٥٨٥: دیریست تا ز دست غمت جان نمی بریم
شماره ٥٨٦: مادر غم هجران تو، گر زانکه بمیریم
شماره ٥٨٧: حال این پیکر از آن بتگر دانا پرسیم
شماره ٥٨٨: عقل صوفی را مهار اندر کشیم
شماره ٥٨٩: کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برویم
شماره ٥٩٠: مرا با دوست میباید که رویارو سخن گویم
شماره ٥٩١: از عشق دوری چون کنم؟ کین عشق مستوری شکن
شماره ٥٩٢: باغ بسان مصر شد از رخ یوسف سمن
شماره ٥٩٣: تخت شاهی دارد آن ترک ختن
شماره ٥٩٤: چو آتشست به گرمی هوای تابستان
شماره ٥٩٥: نگارینا، به وصل خود دمی ما را ز ما بستان
شماره ٥٩٦: یاران و دوستداران جمعند و جام گردان
شماره ٥٩٧: دلا،خوش کرده ای منزل به کوی وصل دلداران
شماره ٥٩٨: دلها بربودند و برفتند سواران
شماره ٥٩٩: مرا مپرس که: چون شرمسارم از یاران؟
شماره ٦٠٠: به نام ایزد! چه رویست این؟ که حیرانند ازو حوران
شماره ٦٠١: کیست آن مه؟ که می رود نازان
شماره ٦٠٢: ای کس ما، چون شدی باز مطیع کسان؟
شماره ٦٠٣: ای پیک نامه بر، خبر او به ما رسان
شماره ٦٠٤: ای صبا، حال من بدو برسان
شماره ٦٠٥: این دلبران که می کشدم چشم مستشان
شماره ٦٠٦: شب قدرست و روز عید زلف و روی این ترکان
شماره ٦٠٧: تا برگذشت پیشم باز آن پری خرامان
شماره ٦٠٨: کأس می در دست و کوس عشق بر بامستمان
شماره ٦٠٩: قصه یار سبک روح نگفتم به گرانان
شماره ٦١٠: به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان
شماره ٦١١: آن کمان ابرو به تیر انداختن
شماره ٦١٢: تا به کی این بستن و بگسیختن؟
شماره ٦١٣: ترا رسد گره مشک بر قمر بستن
شماره ٦١٤: امشب ز هجر یار بخواهم گریستن
شماره ٦١٥: سهل باشد روزه از نانی و آبی داشتن
شماره ٦١٦: چو دل نمی دهد از کوی دوست برگشتن
شماره ٦١٧: شیرین تر از دلدار من دلدار نتوان یافتن
شماره ٦١٨: از تو میسر نشد کنار گرفتن
شماره ٦١٩: تا ندانی ز جسم و جان مردن
شماره ٦٢٠: بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
شماره ٦٢١: مشنو که: از کوی تو من هرگز به در دانم شدن
شماره ٦٢٢: از تو مرا تا به کی بی سر و سامان شدن؟
شماره ٦٢٣: ای خواجه، چه آوردی زین خانه بدر بودن؟
شماره ٦٢٤: دوستی با دشمنان ما مکن
شماره ٦٢٥: چشمم کنار دجله شد، جز یاد بغدادم مکن
شماره ٦٢٦: باغ جهان روی تست، رای گلستان مکن
شماره ٦٢٧: ای میر ترکان عجم، ترک وفاداری مکن
شماره ٦٢٨: نفسم گرفت ازین غم، نفسی هوای من کن
شماره ٦٢٩: جانا، به حق دوستی، کان عهد و پیمان تازه کن
شماره ٦٣٠: سر دل گویی، ز جان اندیشه کن
شماره ٦٣١: خلاف دشمنان روزی نظر بر دوستان افگن
شماره ٦٣٢: چشم دولت را اگر زین به نظر هستی به من
شماره ٦٣٣: چون مرا غمناک بیند شاد گردد یار من
شماره ٦٣٤: سر بارندگی دارد دو چشم تند بار من
شماره ٦٣٥: عشق نورزیده بود جان سبکبار من
شماره ٦٣٦: هر شب ز عشق روی تو این چشم لعبت باز من
شماره ٦٣٧: نه بی یادت برآید یک دم از من
شماره ٦٣٨: بر سر کویت ای پسر، پی سپرم، دریغ من!
شماره ٦٣٩: دشمن دون گر نگفتی حال من
شماره ٦٤٠: نگارا، چرا شدی نهان از نهان من؟
شماره ٦٤١: عشق را فرسوده ای باید چو من
شماره ٦٤٢: ای ز سودای تو در هر گوشه ای آواره من
شماره ٦٤٣: جور دیدم، تا بدید آن خسرو خوبان که؟ من
شماره ٦٤٤: ای اوفتاده در غم عشقت ز پای من
شماره ٦٤٥: دوست با کاروان کن فیکون
شماره ٦٤٦: ای مکان تو از مکان بیرون
شماره ٦٤٧: شب می بینم اندر خواب و می گویم: وصالست این
شماره ٦٤٨: دور مرو، دور مرو، یار ببین، یار ببین
شماره ٦٤٩: حلقه زرین بر آن گوش گهربندش ببین
شماره ٦٥٠: منم آنکه گلشن عشق را چمنم، ببین
شماره ٦٥١: آن تیر غمزه را دل خلقی نشانه بین
شماره ٦٥٢: از بند زلفش پای ما مشکل گشاید بعد ازین
شماره ٦٥٣: در فراق روی جانان بر نتابد بیش ازین
شماره ٦٥٤: من از مادری زادم که پارم پدر بود او
شماره ٦٥٥: بنگر بدان دو ابروی همچون کمان او
شماره ٦٥٦: ای عید، بنمودی به من دی صورت ابروی او
شماره ٦٥٧: در صدد هلاک من شیوه چشم مست تو
شماره ٦٥٨: گر سوی من چنین نگرد چشم مست تو
شماره ٦٥٩: ای دلبر سنگین دل، فریاد ز دست تو
شماره ٦٦٠: تا فاش گشت ذکر دهان چو قند تو
شماره ٦٦١: گر چه امید ندارم که: شوم شاد از تو
شماره ٦٦٢: درین لشکر، که می بینی، سواری نیست غیر از تو
شماره ٦٦٣: تو سروی ، بر نشاید چیدن از تو
شماره ٦٦٤: گر صبر و زر بودی مرا، کارم چو زر می شد ز تو
شماره ٦٦٥: ای آنکه، نیست جز بر یار انتعاش تو
شماره ٦٦٦: ای نور چشم من ز رخ لاله رنگ تو
شماره ٦٦٧: ترا گزید دل من،مرا گزید غم تو
شماره ٦٦٨: ای خرمن گل خوشه چین پیش تن و اندام تو
شماره ٦٦٩: ای رشک گل تازه رخ چون سمن تو
شماره ٦٧٠: ای ترک، دل ما را خوش دار به جان تو
شماره ٦٧١: به جان من، به جان من، به جان تو، به جان تو
شماره ٦٧٢: به چشم سر هدف سازم دل خود را به جان تو
شماره ٦٧٣: زود شود باز بسته تو
شماره ٦٧٤: دل من خسته یاریست بی تو
شماره ٦٧٥: گر چه زان ما گشتی، سر ما چه دانی تو؟
شماره ٦٧٦: ای مدد تیره شب از موی تو
شماره ٦٧٧: سوی من شادی نیاید،تا نیایم سوی تو
شماره ٦٧٨: گل در قرق عرق کند از شرم روی تو
شماره ٦٧٩: دل به تو دادیم و شکستی، برو
شماره ٦٨٠: حسن مصرست و رخ چون قمرت میر درو
شماره ٦٨١: امشب از پیش من شیفته دل دور مرو
شماره ٦٨٢: آن چشم مست بین، که دلم گشت زار ازو
شماره ٦٨٣: ای دل مکن، بهر ستمی این نفیر ازو
شماره ٦٨٤: عمر که بی او گذشت، ذوق ندیدیم ازو
شماره ٦٨٥: گر دهد یارت امان ایمن مشو
شماره ٦٨٦: دل سرای خاص شد، از مجلس عامش مگو
شماره ٦٨٧: ای ز چین و حلقه زلف سیاه
شماره ٦٨٨: چون همه ملک وجود خانه شاهست و شاه
شماره ٦٨٩: آن تیر بالا را ببین: ز ابرو کمانها ساخته
شماره ٦٩٠: ای جان من ز هجر تو در تن بسوخته
شماره ٦٩١: روز عید آن ترک را دیدم پگاه آراسته
شماره ٦٩٢: خیانتگر خیانت کرد و ما دل در خدا بسته
شماره ٦٩٣: روی زیبا نتوان داشت نهان پیوسته
شماره ٦٩٤: ای از دهان تنگت شهری شکر گرفته
شماره ٦٩٥: کجایی؟ ای ز رخت آب ارغوان رفته
شماره ٦٩٦: آن گل سوریست در کلاله نهفته
شماره ٦٩٧: ای از عرب و از عجمت مثل نزاده
شماره ٦٩٨: عارف چو بحر باید: لب خشک و رخ گشاده
شماره ٦٩٩: ببخشا، ای من مسکین به دل در دامت افتاده
شماره ٧٠٠: ای مرغزار جانها لعل تو آب داده
شماره ٧٠١: ساقیا، خیز و یک دو جام بده
شماره ٧٠٢: کام دل تنگ از آن تنگ دهانم بده
شماره ٧٠٣: یا به نزد خویشتن راهم بده
شماره ٧٠٤: شب شد، به مستان اندکی تریاک بیداری بده
شماره ٧٠٥: ای فراق تو مرا عقل و بصارت برده
شماره ٧٠٦: چیست آن شهریار در پرده؟
شماره ٧٠٧: دلی می باید اندر عشق جان را وقف غم کرده
شماره ٧٠٨: خیز و کار رفتنت را ساز ده
شماره ٧٠٩: آنکه میخواست مرا بیدل و بی یار شده
شماره ٧١٠: روزی ببینی زلف او در دست من پیچان شده
شماره ٧١١: ای ز زلفت عقل در دام آمده
شماره ٧١٢: کیست دگر باره این؟ بر لب بام آمده
شماره ٧١٣: ازین نرگس و گل غرورم مده
شماره ٧١٤: ای مردگان، کجایید؟ اینک مسیح زنده
شماره ٧١٥: عاشقان درد کش را دردی می خانه ده
شماره ٧١٦: ای داده روی خوب تو از حسن داد دیده
شماره ٧١٧: نوای عشق بلبل را دلی باید بلا دیده
شماره ٧١٨: می نالم ازین کار به سامان نرسیده
شماره ٧١٩: ای بر فلک از رخ علم نور کشیده
شماره ٧٢٠: ماییم و خراباتی پر باده جوشیده
شماره ٧٢١: چمن پر گهر شد ز باران ژاله
شماره ٧٢٢: دل جفت درد و غم شد زان دیلمی کلاله
شماره ٧٢٣: در سر و سرای خود نگذاشتم الاالله
شماره ٧٢٤: ای روشن از رخ تو زمین و زمان همه
شماره ٧٢٥: بر در می خانه این غلغل و آن طنطنه
شماره ٧٢٦: پدید نیست اسیران عشق را خانه
شماره ٧٢٧: سر در کف پایت نهم، ای یار یگانه
شماره ٧٢٨: گرد مغان گرد و بادهای مغانه
شماره ٧٢٩: بسیار دشمنست مرا و تو دوست نه
شماره ٧٣٠: ای در غم عشقت مرا اندیشه بهبود نه
شماره ٧٣١: ای شهر شگرفان را غیر از تو امیری نه
شماره ٧٣٢: آن دل که مرا بود و توی دیده سلبوه
شماره ٧٣٣: خانه صبر مرا باز برانداخته ای
شماره ٧٣٤: ثوابست پرسیدن خسته ای
شماره ٧٣٥: یارب! تو دوش با که به شادی نشسته ای؟
شماره ٧٣٦: با دگری بر غم من عقد وصال بسته ای
شماره ٧٣٧: بر گل از عنبر کمندی بسته ای
شماره ٧٣٨: ای که تیر بی وفایی در کمان پیوسته ای
شماره ٧٣٩: آن خط عنبرین که چو آبش نبشته ای
شماره ٧٤٠: باز به رسم سرکشان راه جفا گرفته ای
شماره ٧٤١: من که باشم؟ در زیان افتاده ای
شماره ٧٤٢: باز به تنها چنین عزم کجا کرده ای؟
شماره ٧٤٣: دلبرا، روز جدایی یاد ما می کرده ای
شماره ٧٤٤: همچو گل صد گونه رنگ آورده ای
شماره ٧٤٥: در هر چه دیده ام تو پدیدار بوده ای
شماره ٧٤٦: ای که دیگر بی گناه از من عنان پیچیده ای
شماره ٧٤٧: زان شکرین لب گر شبی کردم شکار بوسه ای
شماره ٧٤٨: آشنایی جمله را، با من چرا بیگانه ای؟
شماره ٧٤٩: در کعبه گر ز دوست نبودی نشانه ای
شماره ٧٥٠: ای ماه و مشتری ز جمالت قرینه ای
شماره ٧٥١: ببر، ای باد صبح دم، بده ای پیک نیک پی
شماره ٧٥٢: ز لعلش بوسه ای جستم، بگفت: آری، بگفتم: کی
شماره ٧٥٣: با این چنین بلایی، بعد از چنان عذابی
شماره ٧٥٤: چه پیکری؟ که ز پاکی چو گوهر نابی
شماره ٧٥٥: دولت ز در باز آمدی ما را پس از بی دولتی
شماره ٧٥٦: کاکل مشکین نقاب چشم و ابرو ساختی
شماره ٧٥٧: دانه ای بر روی دام انداختی
شماره ٧٥٨: اگر چه از برمن بارها چو تیر بجستی
شماره ٧٥٩: ای برون از بلندی و پستی
شماره ٧٦٠: دلم از چشم مستش زار و پردم چشمش از مستی
شماره ٧٦١: کدامین نقشبند این نقش بستی؟
شماره ٧٦٢: میی کو ترا میرهاند ز مستی
شماره ٧٦٣: ما را چو توانی که ز خود دور فرستی
شماره ٧٦٤: بس ازین عمر سرسری که به تقلید زیستی
شماره ٧٦٥: چون فتنه شدم بر رخت، ای حور بهشتی
شماره ٧٦٦: خواستم بوسی ز لعلت دست پیشم داشتی
شماره ٧٦٧: گر تو سری میکشی تا نکنی آشتی
شماره ٧٦٨: زین دایره تا بدر نیفتی
شماره ٧٦٩: او را که در سماع سخن نیست حالتی
شماره ٧٧٠: جان را ستیزه تو ندارد نهایتی
شماره ٧٧١: سوگند من شکستی، عهدم به باد دادی
شماره ٧٧٢: ای از تو مرا هر نفسی بادی و دردی
شماره ٧٧٣: نقشی ز صورت خود هر جا پدید کردی
شماره ٧٧٤: مرا با جمع رندانی که در دیرند ضم کردی
شماره ٧٧٥: نظری گر ز سر لطف به کارم کردی
شماره ٧٧٦: نگارا، یاد می داری که یاد ما نمی کردی؟
شماره ٧٧٧: ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندی
شماره ٧٧٨: بر خسته ای ملامت چندین چه می پسندی؟
شماره ٧٧٩: نگارا، گر چه می دانم که بس بی مهری و پیوندی
شماره ٧٨٠: زهی! زلف و رخت قدری و عیدی
شماره ٧٨١: ما با تو رسم یاری گفتیم اگر شنیدی
شماره ٧٨٢: دیده بسیار نگه کرد به هر بام و دری
شماره ٧٨٣: روی در پرده و از پرده برون می نگری
شماره ٧٨٤: باغ بهشت بیند بی داغ انتظاری
شماره ٧٨٥: پادشاهست آنکه دارد در چنین خرم بهاری
شماره ٧٨٦: ز تورانیان تنگ چشمی سواری
شماره ٧٨٧: ساقی، بده شرابم، کندر چنین بهاری
شماره ٧٨٨: من به هر جوری نخواهم کرد زاری
شماره ٧٨٩: ترا می زیبد از خوبان غرور و ناز و تن داری
شماره ٧٩٠: شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
شماره ٧٩١: برون کردی مرا از دل چو دل با دیگری داری
شماره ٧٩٢: هر به عمری نزد خود روزی به مهمانم بری
شماره ٧٩٣: او شوی چو خود را تو از میانه بر گیری
شماره ٧٩٤: بر من نمی نشینی نفسی به دلنوازی
شماره ٧٩٥: ز برنا پیشگان آموز و رندان رسم سربازی
شماره ٧٩٦: دل من دردمند تست درمانش نمی سازی
شماره ٧٩٧: عالمی را به فراق رخ خود می سوزی
شماره ٧٩٨: هزار بار بگفتم که: به ز جان عزیزی
شماره ٧٩٩: باز آمدی، که خونم بر خاک در بریزی
شماره ٨٠٠: جهد بکن تا که به جایی رسی
شماره ٨٠١: تو از رنگی که بر گردی کجا همرنگ ما باشی؟
شماره ٨٠٢: بخت یار ما باشد گر تو یار ما باشی
شماره ٨٠٣: ز راه دوستی گفتم: دلم را چاره بر باشی
شماره ٨٠٤: سنت آنست که خاک کف پایش باشی
شماره ٨٠٥: حال دل پیش تو گفتم، که تو یارم باشی
شماره ٨٠٦: نه پیمان بسته ای با من؟ که در پیمان من باشی
شماره ٨٠٧: بکوش و روی مگردان ز جور و بارکشی
شماره ٨٠٨: گل بین، گرفته گلشن ازو آب و رونقی
شماره ٨٠٩: ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی
شماره ٨١٠: بر ما ستم و خواری، ای طرفه پسر تا کی؟
شماره ٨١١: جانا؛ غم ما نداشتن تا کی؟
شماره ٨١٢: با چنان شیوه و شیرینی و دلبندی و شنگی
شماره ٨١٣: گفتم که: بگذرانم روزی به نام و ننگی؟
شماره ٨١٤: ای دل پر هوش ما با همه فرزانگی
شماره ٨١٥: نه بیگانه ای، ای بت خانگی
شماره ٨١٦: از چهره لاله سازی و از زلف سنبلی
شماره ٨١٧: ای بر شفق نهاده از شام زلف خالی
شماره ٨١٨: سرم بی دولتست، ار نه ز پایت کی شدی خالی؟
شماره ٨١٩: آنخان خانان را ببین، بر صندلی یللی بلی
شماره ٨٢٠: زهی! نادیده از خوبان کسی مثل تو در خیلی
شماره ٨٢١: ای غنچه با لب تو ز دل کرده همدمی
شماره ٨٢٢: ای داده بر وی تو قمر داو تمامی
شماره ٨٢٣: به خرابات گذارم ندهند از خامی
شماره ٨٢٤: شاد گردم که هر به ایامی
شماره ٨٢٥: گر برافرازی به چرخم ور بیندازی ز بامی
شماره ٨٢٦: مرا رهبان دیر امشب فرستادست پیغامی
شماره ٨٢٧: اگر هزار یکی زان جمال داشتمی
شماره ٨٢٨: دو بوسه گر ز لب آن نگار بستدمی
شماره ٨٢٩: نزدیک یار اگر نه چنین خوار و خردمی
شماره ٨٣٠: ای تن و اندامت از گل خرمنی
شماره ٨٣١: سر بگذرانم از سر گردون به گردنی
شماره ٨٣٢: ای هر سر مویت را رویی به پریشانی
شماره ٨٣٣: باز دوشم ز راه مهمانی
شماره ٨٣٤: تو ز آه من ار هراسانی
شماره ٨٣٥: چه سود خاطر ما را به جانبت نگرانی؟
شماره ٨٣٦: خوشا آن عشرت و آن کامرانی
شماره ٨٣٧: ز تو بی وفا چه جوییم نشان مهربانی؟
شماره ٨٣٨: کاکل آن پسر ز پیشانی
شماره ٨٣٩: مرحبا، ای گل نورسته، که چون سرو روانی
شماره ٨٤٠: نسیم صبح، کرم باشد آن چنان که تو دانی
شماره ٨٤١: حاصل از عشقت نمی بینم بجز غم خوردنی
شماره ٨٤٢: صبح دمی که گرد رخ زلف شکسته خم زنی
شماره ٨٤٣: عارت آمد که دمی قصه ما گوش کنی؟
شماره ٨٤٤: گر نخواهی که نظر با من درویش کنی
شماره ٨٤٥: از غمزه تیر سازی و ز ابرو کمان کنی
شماره ٨٤٦: جفا بر کسی بیش ازین چون کنی؟
شماره ٨٤٧: به نشاط باده چو صبح دم سوی بوستان گذری کنی
شماره ٨٤٨: هر قصه می نیوشی و در گوش میکنی
شماره ٨٤٩: باز به قول کیست این جور و ستم که میکنی؟
شماره ٨٥٠: زمستان ز مستان نبیند زبونی
شماره ٨٥١: تبم دادی،نمیپرسی که: ای بیمار من چونی؟
شماره ٨٥٢: رخت گویم به زیبایی، لبت گویم به شیرینی
شماره ٨٥٣: رخ و زلفت، ای پریرخ، سمنست و مشک چینی
شماره ٨٥٤: ز دست کس نکشیدم جفا و مسکینی
شماره ٨٥٥: از مردم این مرحله دلساز نبینی
شماره ٨٥٦: به روی خود نظر کن، تا بلای عقل و دین بینی
شماره ٨٥٧: آمد بهار، خیمه بزن بر کنار جوی
شماره ٨٥٨: بر گذشت از من و بنمود چو ماه از سر کوی
شماره ٨٥٩: تو در شهری و ما محروم از آن روی
شماره ٨٦٠: ترا گذاشته بودم که کار ساز شوی
شماره ٨٦١: یک سخن زان لعل خاموشم بگوی
شماره ٨٦٢: دلا، زین بدایت چه دیدی؟ بگوی
شماره ٨٦٣: شاخ ریحانی تو، یا برگ گل سوری؟ بگوی
شماره ٨٦٤: عاشقم، از عشق من گر به گمانی بگوی
شماره ٨٦٥: با دل تنگ من از تنگ شکر هیچ مگوی
شماره ٨٦٦: دل سرای خاص داشت از مجلس عامش مگوی
شماره ٨٦٧: رخ باز نهادم به سماوات الهی
شماره ٨٦٨: گلا، عنان عزیمت به بوستان چه دهی؟
شماره ٨٦٩: ای آنکه ز هجر تو ندیدیم رهایی
شماره ٨٧٠: ای ز گل سوری دهنت غنچه نمایی
شماره ٨٧١: به پیمانی نمی پویی، به پیوندی نمی پایی
شماره ٨٧٢: دلم زخم بلا دارد ز چشم تیر بالایی
شماره ٨٧٣: دمشق عشق شد این شهر و مصر زیبایی
شماره ٨٧٤: گر چه در کوی وفا جا نگرفتی و سرایی
شماره ٨٧٥: هرگزت عادت نبود این بی وفایی
شماره ٨٧٦: چه شود کز سر رحمت به سرم باز آیی؟
شماره ٨٧٧: ای در دل من چو جان کجایی؟
شماره ٨٧٨: با دشمنان ما شد هم خانه آشنایی
شماره ٨٧٩: ای نافه چینی ز سر زلف تو بویی
شماره ٨٨٠: زهی! حسن ترا گل خاک کویی
شماره ٨٨١: گفتم: از عشق توسرگشته چو گویم، تو چه گویی؟
شماره ٨٨٢: خانه تحقیق را ماه شبستان تویی
شماره ٨٨٣: مشتاق آن نگارم آیا کجاست گویی؟
شماره ٨٨٤: ای نسیم سحر، چه میگویی؟
شماره ٨٨٥: بخوابم دوش پرسیدی، ببیداری چه میگویی؟
درباره نوسخن