" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢: از نام اگر نگذری از ننگ برون آ

از نام اگر نگذری از ننگ برون آ
ای نگهت گل اندکی از رنگ برون آ
عالم همه از بال پری آینه دارد
گو شیشه نمودار شو و سنگ برون آ
زین عرصه اضداد مکش ننگ فسردن
گیرم همه تن صلح شدی جنگ برون آ
تا شهرت واماندگیت هرزه نباشد
یک آبله وار از قدم لنگ برون آ
آب رخ گلزار وفا وقف گدازیست
خونی بجگر جمع کن و رنگ برون آ
تا شیشه نه سنگ نشسته است براهت
از خویش تهی شو زدل تنگ برون آ
یک لغزش پا جاده توفیق طلب کن
از زحمت چندین ره و فرسنگ برون آ
وحشت کده ما و منت گرد خرام است
زین پرده چگویم بچه آهنگ برون آ
افسردکی ء نیست باوهام تعلق
هر چند شرر نیستی از سنگ برون آ
در ناله خامش نفسان مصلحتی نیست
ای صافی مطلب نفسی زنگ برون آ
زندانی اندوه تعلق نتوان زیست
(بیدل) دلت از هر چه شود تنگ برون آ