" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٤: ای مرده تکلف از کیف و کم برون آ

ای مرده تکلف از کیف و کم برون آ
گاهی برغم دانش دیوانه هم برون آ
تا از گلت جز ایثار رنگی دگر نخندد
سر تا قدم چو خورشید دست کرم برون آ
تنزیه بی نیاز است از انقلاب تشبیه
گو برهمن دو روزی محو صنم برون آ
صد شمع ازین شبستان در خود زد آتش و رفت
ای خار پای همت زینسان تو هم برون آ
در عرصه تعین بی راستی ظفر نیست
هر جا بجلوه آئی با این علم برون آ
شمع بساط غیرت مپسند داغ خفت
سربازی آنقدر نیست ثابت قدم برون آ
چون اشک چشم حیران بشکن قدم بدامان
تا آبرو نریزی از خانه کم برون آ
شرم غرور اعمال آبی نزد برویت
ای انفعال کوثر یک جبهه نم برون آ
بار خیال اسباب بر گردن حیابند
تا دوش خم نه بینی مژگان بخم برون آ
اثبات شخص فطرت بی نفی وهم سهلست
چون خامه چیزی از خود با هر رقم برون آ
(بیدل) زقید هستی سهلست باز جستن
گر مرد اختیاری رو از عدم برون آ