" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٥٨: با همه افسردگی مفت تماشائیم ما

با همه افسردگی مفت تماشائیم ما
موجها دارد پری چندانکه مینائیم ما
رنگها گل کرده ایم اما در آغوش عدم
بیضه طاوس و زیر بال عنقائیم ما
منزل ما محمل ما سعی ما افتادگیست
همچو اشک از کاروان لغزش پائیم ما
بیخودی عمریست از دل میکشد رخت نفس
تا برون خود جهانی دیگر آرائیم ما
نردبان چاک دل تا قصر گردون بردنست
چون سحر از خویش آسان برنمی آئیم ما
گوشه آرام دیگر از کجا یابد کسی
چون نفس در خانه دل هم نمی پائیم ما
امتیاز وصل و هجران دور باش کس مباد
آه ازین غفلت که با او نیز تنهائیم ما
صرفه کوشش ندارد یاد عمر رفته ام
فرصت از کف میرود تا دست میسائیم ما
تا بهمت بگذریم از هر چه می آید به پیش
همچو فرصت یکقلم دی ساز فردائیم ما
بیحضوری نیست استقبال از خودرفتگان
سجده ئی کردی بدامانی که می آئیم ما
شوخی آثار معنی بی عبارت مشکل است
فاش تر گوئیم او هم اوست تا مائیم ما
بی محابا کیست (بیدل) از سرما بگذرد
چون شکست آبله یکقطره دریائیم ما