" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٧٦: پر کرده جزو لایتجزی کتاب ما

پر کرده جزو لایتجزی کتاب ما
در انتظار نقطه کم است انتخاب ما
هر دم زدن بوهم دگر غوطه میزنیم
طوفان ندارد آفت موج سراب ما
گردی دگر بلند نمیگردد از نفس
تعمیر میرمد زبنای خراب ما
فانوس جسم شمع هزار انجمن بلاست
مستی برون شیشه ندارد شراب ما
ایجاد ظرف کم چقدر ننگ فطرت است
ترشد جبین بحرز وضع حباب ما
قسمت زتشنه کامی گوهر کباب شد
در بحر نیز دست زنم شست آب ما
بر ما ستیزه در حق خود ظلم کردن است
آتش تاملی که نگرید کباب ما
صیدافگن از غرور نگاهی نکرد حیف
شد خاک بر زمین سرد و راز رکاب ما
صد دشت ماند ذره ما آنسوی خیال
آه از سیاهی که نکرد آفتاب ما
زین قیل و قال در نفس واپسین کم است
خاموشی که میدهد آخر جواب ما
آسوده ایم لیک همان پایمال وهم
مانند سایه زیر سیاهیست خواب ما
صد چرخ زد سپهر و زما نیستی نبرد
صفر دگر تو نیز فزا بر حساب ما
عمر شرار و برق بفرصت نمیکشد
(بیدل) گذشته گیرد رنگ از شتاب ما