" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ١٥٤: خار غفلت می نشانی در ریاض دل چرا

خار غفلت می نشانی در ریاض دل چرا
مینمائی چشم حق بین را ره باطل چرا
مرغ لاهوتی چه محبوس طبایع مانده ئی
شاهباز قدسی و بر جیفه ئی مایل چرا
بحر طوفان جوشی و پرواز شوخی موج تست
مانده ئی افسرده و لب خشک چون ساحل چرا
چشم واکن گلخن ناسوت ماوای تو نیست
بر کف خاکستر افسرده بندی دل چرا
نیستی یا جوج سد جسم در راه تو چیست
نیستی هاروت مردی در چه بابل چرا
غربت صحرای امکانت دو روزی بیش نیست
از وطن یکباره گشتی اینقدر غافل چرا
زین قفس تا آشیانت نیم پرواز است و بس
بال همت برنمی افشانی ای بسمل چرا
قمری یکسرو باش و عندلیب یک چمن
میشوی پروانه گرد شمع هر محفل چرا
ابر اینجا میکند از کیسه دریا کرم
ای توانگر برنیاری حاجت سایل چرا
ناقه وحشت متاعان دوش آزادی تست
چون شرر بر سنگ باید بستنت محمل چرا
خط سیرابی ندارد مسطر موج سراب
(بیدل) این دل بستگی بر نقش آب و گل چرا