" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢١٤: شرم از خط پیشانی ما ریخته شقها

شرم از خط پیشانی ما ریخته شقها
زین جاده نرفته است برون نقب عرقها
درس همه در سکته تدبیر مساویست
در موج گهر نیست پس و پیش سبقها
زین خوان تهی مغتنم حرص شمارید
لیسیدن اگر رو دهد از پشت طبقها
بی ما حصل مشق دبستان وجودیم
باید بخیالات سیه کرد ورقها
فریاد که بستند برین هستی باطل
یک گردن و صد رنگ ادا کردن حقها
تیغت چه فسون داشت که چون بیضه طاوس
گل میکند از خاک شهید تو شفقها
(بیدل) زچه سود است جنون جوشی این بحر
عمریست که دارد تب امواج قلقها