" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٢٢: طرح قیامتی زجگر می کشیم ما

طرح قیامتی زجگر می کشیم ما
نقاش ناله ایم و اثر می کشیم ما
طوفان نفس نهنگ محیط تحیریم
آفاق را چو آئینه در می کشیم ما
ظالم کند بصحبت ما دل زکین تهی
از جیب سنگ نقد شرر می کشیم ما
زین عرض جوهریکه در آئینه دیده ایم
خط بر جریده های هنر می کشیم ما
تا حسن عافیت شود آئینه دار ما
از داغ دل چو شعله سپر می کشیم ما
تا حسن عافیت شود آئینه دار ما
از داغ دل چو شعله سپر می کشیم ما
در وصل همکنار خیالیم چاره نیست
آئینه ایم و عکس ببر می کشیم ما
اینجا جواب نامه عاشق تغافل است
بیهوده انتظار خبر می کشیم ما
آئینه نقش بند طلسم خیال نیست
تصویر خود بلوح دگر می کشیم ما
وحشت متاع قافله گرد فرصتیم
محمل بدوش عمر شرر می کشیم ما
تا سجده برده ایم خم پیکر نیاز
زین بار زندگی که بسر می کشیم ما
این است اگر تصرف عرض شکست رنگ
آئینه خیال بزر می کشیم ما
خاک بنای ما بهوا گرد می کند
(بیدل) هنوز منت پر می کشیم ما