" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٣٤: غنچه سان بی در است خانه ما

غنچه سان بی در است خانه ما
بیضه گل کرد آشیانه ما
همچو شبنم درین چمن محو است
به نم چشم آب و دانه ما
بال بربال شهرت عنقاست
رنگ آرام در زمانه ما
نیست جز شعله خاک معبد عشق
جبهه سوز است آستانه ما
خواب راحت نه ایم دردسریم
مشنو از هیچکس فسانه ما
ناتوان طایر پرکاهیم
گردباد است آشیانه ما
ننشیند مگر بخاک درت
اشک بیدست و پا روانه ما
میکشد انفعال آزادی
سرو از آه عاشقانه ما
شعله آهنگ خون منصوریم
ساز ما سوخت از ترانه ما
حیله زندگی نقاب فناست
کاش روشن شود بهانه ما
دل جمع این زمان چه امکانست
ریشه گل کرد و رفت دانه ما
بس بود همچو دیده (بیدل)
شوق دیدار شمع خانه ما