" rel="stylesheet"/> "> ">

شماره ٢٤٦: گدا زسعی دلیل است جستجوی ترا

گدا زسعی دلیل است جستجوی ترا
شکست آینه آئینه است روی ترا
زدست لطف و عتابت در آتش و آبم
بهشت و دوزخ ما کرده اند خوی ترا
بهر طرف نگری شوق محو خودبینی است
دکان آئینه گرم است چارسوی ترا
بترهات مده زحمت نفس زاهد
که از اثر نمکی نیست های و هوی ترا
زخاک میکده سرمایه تیمم گیر
که هیج معصیتی نشکند وضوی ترا
بچاک جیب سحر فکر بخیه بر باد است
گسسته اند چو شبنم زهم رفوی ترا
چه لازم است کشی انتظار تیغ اجل
فشار آب بقا بس بود گلوی ترا
بود بجرم درستی شکست کار حباب
پریست آنکه تهی میکند سبوی ترا
غم شکنجه اوهام تا بکی خوردن
برنگ آنهمه نشکسته اند بوی ترا
زفرق تا قدم افسون حیرتی (بیدل)
کسی چه شرح دهد معنی نکوی ترا